English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English Persian
panzer لشگر زرهی المانی
Other Matches
armor protection حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
rearguard پس لشگر
corps لشگر
division لشگر
arose لشگر
army لشگر
armies لشگر
divisions لشگر
division artillery توپخانه لشگر
division engineer مهندسی لشگر
vanguard پیش لشگر
intradivision در داخل لشگر
division commander فرمانده لشگر
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
airial division لشگر محمول هوایی
rear barrier حد عقب سپاه یا لشگر
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
division engineer یکان مهندسی لشگر
foray پیشتاز لشگر گروه یورتچی
forays پیشتاز لشگر گروه یورتچی
intradivision داخل لشگری داخله لشگر
armored زرهی
rmour زرهی
armoring زرهی
armorial زرهی
armor زرهی
antitank ضد زرهی
armored artillery توپخانه زرهی
armored cavalry سوار زرهی
armored vehicle خودروی زرهی
armored infantry پیاده زرهی
sheathed cable کابل زرهی
armor protection حفافت زرهی
shelling زرهی پوشش
mechanized پیاده زرهی
cavalry سوار زرهی
shell زرهی پوشش
armour زرهی کردن
armor زرهی کردن
armor رسته زرهی
armor group گروه زرهی
armor plate ورق زرهی
shells زرهی پوشش
to count بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
light armor وسایل زرهی سبک
composite armor نیروی زرهی مرکب
armor sweep عملیات پاکسازی زرهی
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
germain ) : المانی
jerry المانی
Germanic المانی
coil up جمع شدن ستون زرهی
achievement of arms مجموعه ای از نشان های زرهی
armor plate rolling mill دستگاه نورد ورق زرهی
armor plate planer ماشین رنده ورق زرهی
German measles سرخجه المانی
hans المانی یاهلندی
high dutch زبان المانی
germanize المانی کردن
germanization المانی شدن
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
composite squadron گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
fokker یکجورهواپیمای جنگی المانی
pfennig مسکوک مسی المانی
alemannic لهجهء مخصوص المانی
junker اصیل زاده المانی
wagnerite پیرو واگنرموسیقیدان المانی
hun مخرب تمدن المانی
teutonize به المانی ترجمه کردن
wagnerian پیرو واگنرموسیقیدان المانی
gotha یکجورهواپیمای بزرگ المانی
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
germanize المانی ماب کردن
germanity صفات ویژه المانی
land grave کنت قدیم المانی
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
kummel نوشابه المانی زیره دار
Gothic حروف سیاه قلم المانی
junker جوان نجیب زاده المانی
doberman pinscher سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
germanism اصطلاحات ویژه زبان المانی
germanist دانشمند فرهنگ و زبان المانی
landgravine لقب برخی از شاهزادگان المانی است
thaler یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
goth یکی از اقوام المانی قدیم بربری
lansquenet سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
hegelianism مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
jack johnson د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
Marxism روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
pfenin سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
groschen سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
minnesinger شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
mauser یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
landgrave لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
scout car خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
revisionism روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com