Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Please check the oil. |
لطفا روغن را کنترل کنید. |
|
|
Other Matches |
|
Please check the water. |
لطفا آب را کنترل کنید. |
Please check the ... |
لطفا ... را کنترل کنید. |
Please check the battery. |
لطفا باطری را کنترل کنید. |
Please check the spear tyre, too. |
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید. |
Full tank, please. |
لطفا باک را پر کنید. |
Please get it off ! [Please clean it up !] |
لطفا این را پاک کنید ! |
Please have my bill ready. |
لطفا صورتحسابم را آماده کنید. |
Please call the police. |
لطفا پلیس را خبر کنید. |
Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
Please consider my suggestion. |
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید |
Please heat up my food. |
لطفا" غذایم را داغ کنید |
Please sign here. |
لطفا اینجا را امضا کنید. |
Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
Please partake of this meal . |
لطفا" از این غذا صرف کنید |
Please open this bag. |
لطفا این کیف را باز کنید. |
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . |
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید |
Would you post this for me, please? |
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟ |
Take this luggage to the taxi, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید. |
Would you call the head waiter, please? |
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟ |
Could you repeat what you said, please? |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
Would you change the lamp please? |
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟ |
Would you change the tyre please? |
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟ |
Please supply the facts relevant to the case. |
لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید |
Take this luggage to the bus, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید. |
oil control ring |
رینگ کنترل روغن |
Could you check the tyre pressure? |
آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟ |
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
oil dent |
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن |
adding |
اضافه کنید زیاد کنید |
adds |
اضافه کنید زیاد کنید |
add |
اضافه کنید زیاد کنید |
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
oil |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
oils |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
oiling |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
prescan |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
air cooled oil cooler |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
creosote |
روغن قیر روغن قطران |
creosoted |
روغن قیر روغن قطران |
creosotes |
روغن قیر روغن قطران |
oil can |
حلب روغن , روغن دان |
cutting oil |
روغن سردکننده روغن برش |
creosoting |
روغن قیر روغن قطران |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
processor |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
control panel |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
real time |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
radio control |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
flexible |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
inventory control |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
control |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controlling |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controls |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
graciously |
لطفا" |
prithee |
لطفا |
patronizingly |
لطفا |
deigns |
لطفا پذیرفتن |
Please stand up ! |
لطفا" بایستید ! |
vouchsafed |
لطفا حاضرشدن |
Your passport, please. |
لطفا گذرنامتان. |
With milk, please. |
لطفا با شیر. |
Tickets, please. |
لطفا بلیت. |
deigning |
لطفا پذیرفتن |
deigned |
لطفا پذیرفتن |
deign |
لطفا پذیرفتن |
vouchsafing |
لطفا حاضرشدن |
vouchsafe |
لطفا حاضرشدن |
vouchsafes |
لطفا حاضرشدن |
ctrl |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
control statement |
حکم کنترل دستور کنترل |
control sheet |
صفحه کنترل چارت کنترل |
The bill, please. |
لطفا صورت حساب. |
please |
سرگرم کردن لطفا |
pleases |
سرگرم کردن لطفا |
Some sugar, please. |
لطفا مقداری شکر. |
kindly |
لطفا از روی مرحمت |
Something light, please. |
لطفا یک چیز سبک. |
I'd like breakfast, please. |
لطفا صبحانه میخواهم. |
No milk, please. |
لطفا بدون شیر. |
I'd like a dessert, please. |
لطفا دسر میخواهم. |
Please come down(downstairs). |
لطفا"بفرمایید پایین |
Please fetch the book. |
لطفا"بروکتاب رابیاور |
Stand back, please ! |
لطفا"عقب با یستید |
PLease let me know(notiffy me). |
لطفا" به من خبر بدهید |
Please make yourself comfortable. |
لطفا" راحت باشید |
Please let me know. |
لطفا"به من اطلاع دهید |
block plot |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
Stop here, please. |
لطفا همینجا نگه دارید. |
Please reply as a matter of urgency. |
لطفا فوری پاسخ دهید. |
Please turn left now. |
لطفا حالا شما به چپ بپیچید. |
Please get me a taxi. |
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید. |
Please answer the telephone. |
لطفا" جواب تلفن را بدهید |
A pot of tea for 4, please. |
لطفا یک قوری چایی 4 نفره. |
Please let me in on your affairs . |
لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید |
Please keep me posted(informed). |
لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید ) |
I'd like a cup of coffee, please. |
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم. |
Please give me this one . |
این یکی را لطفا" بدهید |
condescendingly |
ازروی فروتنی یامهربانی لطفا |
I want one of these please. |
لطفا من یکی از اینها را میخواهم. |
Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
A ticket to Bath, please. |
لطفا یک بلیت به شهر باته. |
Please write down your new address . |
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید |
Please pass round the fruit . |
لطفا" میوه را دور بگردانید |
Please do not touch! |
لطفا دست نزن [نزنید] ! |
Hold the line, please! |
لطفا گوشی را نگه دارید! |
control stick |
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی |
A cup of tea with lemon, please. |
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش. |
Can you give me the key, please? |
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟ |
Save this for me, please! |
لطفا این را برای من نگه دار! |
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. |
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید |
Please help yourself ( with the food ) . |
لطفا" برای خودتان غذا بکشید |
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . |
لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم |
Two coffees please . |
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید ) |
May I have my bill, please? |
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟ |
I'd like a haircut, please. |
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم. |
Would you wait for me, please? |
ممکن است لطفا منتظرم باشید؟ |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
controlled fragmentation |
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها |
Could you drive more slowly, please? |
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟ |
Please put these clocolates aside for me . |
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید |
Can you send a mechanic, please? |
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟ |
Please face me when I'm talking to you. |
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن. |
Can you send a breakdown lorry, please? |
آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟ |
please reply |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
Could we have a fork please? |
ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟ |
repondez s'il vous plait [RSVP] |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
Could we have a plate please? |
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟ |
If there is a reason for complaint, please contact ... |
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید. |
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. |
من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن. |
I'll have a beer with a rum chaser. |
لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند. |
May I have the drink list, please? |
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟ |
Please accept this gift as a mark of my friendship. |
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید |
May I have the menu, please? |
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟ |
Could we have some matches please? |
ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟ |
Could we have a napkin please? |
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟ |
subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
climb mode |
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود |
remote control |
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور |
control officer |
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده |
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. |
حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن. |
ease off |
شل کنید |
say no more |
بس کنید |
simple network management protocol |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
make a hurry |
عجله کنید |
repeat |
تکرار کنید |
move out |
حرکت کنید |
keep at it |
مداومت کنید |
give it a wipe |
انراخشک کنید |
have patience with me |
با من حوصله کنید |
hold hard |
صبر کنید |
hurry up |
عجله کنید |
leontief table |
نگاه کنید به : |
i say |
نگاه کنید |
dele |
پاک کنید |
into a ball |
نخ راگلوله کنید |
oyez |
گوش کنید |
oyez |
توجه کنید |
attention to orders |
توجه کنید |
suppose |
فرض کنید |
supposing |
فرض کنید |
Turn (let) the dog loose. |
سگ راباز کنید |
accelerando |
کم کم تند کنید |
caution |
توجه کنید |
repeats |
تکرار کنید |
cautioned |
توجه کنید |
vide infara |
را نگاه کنید |
cautioning |
توجه کنید |
cautions |
توجه کنید |
delete |
حذف کنید |
deleted |
حذف کنید |
deletes |
حذف کنید |
deleting |
حذف کنید |
push the door to |
در راپیش کنید |
wait a second |
تامل کنید |
recive |
مصرف کنید |
supposes |
فرض کنید |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
trail |
هدف را تعقیب کنید |
out with him |
اورا بیرون کنید |