Dictiornary-Farsi | لطیف احساساتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 113 (8 milliseconds)

English	Persian
rose water	لطیف احساساتی


Other Matches

sensationalist	احساساتی
gushy	احساساتی
affectional	احساساتی
sentiment	احساساتی
sentimental	احساساتی
tear-jerker	احساساتی
tear-jerkers	احساساتی
soft boiled	احساساتی
emotionally	احساساتی
emotional	احساساتی
passional	احساساتی
ebullient	احساساتی
sentimentalism	حالت احساساتی
sappy	خیلی احساساتی
sentimentalize	احساساتی کردن
emotionalize	احساساتی کردن
emotionalist	شخص احساساتی
emotionalism	احساساتی بودن
pathetic	موثر احساساتی
go off the deep end <idiom>	احساساتی شدن
sentimentality	حالت احساساتی
sensationally	احساساتی موثر
passionate	سودایی احساساتی
sensational	احساساتی موثر
hysterics	حمله احساساتی
cold fish	غیر احساساتی
cloying	بسیار احساساتی
lyric	غزلی احساساتی
mawkish	بطور زننده احساساتی
mushy	حریره یاخمیرمانند احساساتی
torch song	شعر احساساتی وعشقی
overreacts	بیخود احساساتی شدن
overreacting	بیخود احساساتی شدن
maudlin	ضعیف وخیلی احساساتی
overreacted	بیخود احساساتی شدن
to affect somebody	کسی را احساساتی کردن
overreact	بیخود احساساتی شدن
rhapsody	قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies	قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
torch singer	خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
sensationalism	پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
soft <adj.>	لطیف
smooth <adj.>	لطیف
softest	لطیف
fragile	لطیف
etherean	لطیف
benignant	لطیف
precieux	لطیف
precieuse	لطیف
mignon	لطیف
softer	لطیف
fairest	لطیف
fairer	لطیف
fair	لطیف
tenderest	لطیف
tendering	لطیف
delicate	لطیف
benignly	لطیف
benign	لطیف
volatile	لطیف
tendered	لطیف
fairs	لطیف
tender	لطیف
soft	لطیف
gaseous	لطیف
gauzy	لطیف
fined	عالی لطیف
gossamer	لطیف سبک
tenuous	لطیف دقیق
gentle	ارام لطیف
fine	عالی لطیف
subtlest	دقیق لطیف
airy-fairy	فریف و لطیف
finest	عالی لطیف
subtle	دقیق لطیف
fair sex	جنس لطیف
the fairses	جنس لطیف
subtler	دقیق لطیف
rarafaction	لطیف سازی
gentlest	ارام لطیف
arrefication	لطیف سازی
pleasantries	لطیف طبعی
gossamery	خفیف لطیف
pleasantry	لطیف طبعی
gentle sex	جنس لطیف
gentler	ارام لطیف
fragile	لطیف زودشکن
honeyed	مطبوع لطیف
queasy	لطیف مزاج
queazy	لطیف مزاج
to get worked up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to work oneself up	به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
tender	لطیف کردن انبار
rare	لطیف نیم پخته
rarer	لطیف نیم پخته
rarest	لطیف نیم پخته
the fair sex	جنس لطیف یعنی زن
the gentle sex	جنس لطیف یعنی زن
The fair sex The female sex.	جنس لطیف ( مؤنث )
tenderest	لطیف کردن انبار
tendering	لطیف کردن انبار
tendered	لطیف کردن انبار
daintiness	سلیقه باذوق لطیف
squeamishness	لطیف مزاجی دقت
barbershop	وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
subtilization	ملایمت دقیق و لطیف سازی
squeamishly	بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
wirespun	زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
beau geste	حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
parnassian school of poets	شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
feelings indigenous to man	احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
intenerate	لطیف کردن حساس کردن

rose water

لطیف احساساتی