Dictiornary-Farsi | لعاب بهدانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 63 (5 milliseconds)

English	Persian
quince seed mucilage	لعاب بهدانه


Other Matches

bandolin	بهدانه
quince seed	بهدانه
gossamer	لعاب خورشید لعاب عنکبوت
mucilage	لعاب
glost	لعاب
glair	لعاب
frit	لعاب
glazing	لعاب
coating varnish	لعاب
coat of laquer	لعاب
bandolin	لعاب
glazes	لعاب
enamel	لعاب
slime	لعاب
glaze	لعاب
base course	قشر لعاب
glaire	سفیده لعاب
bands of turquoise	لعاب فیروزهای
washed mineral	لعاب سفیداب
salt glaze	لعاب نمکی
dipping enamel	لعاب شناور
enamel coat	روکش لعاب
enamel varnish	لاک لعاب
refractory enamel	لعاب نسوز
insulating varnish	لعاب عایق
phosphate finish	لعاب فسفات
overglaze	با لعاب پوشاندن
overglaze	لعاب ثانوی
varnish	لعاب زدن به
glaze	لعاب شیشه
varnished	لعاب زدن به
varnishes	لعاب زدن به
varnishing	لعاب زدن به
glazes	لعاب شیشه
air thread	لعاب خورشید
enamel	لعاب مینا
enamel	لعاب دادن
apply glaze	لعاب کردن
baking enamel	لعاب دادن با گرما
enamel	لعاب دادن مینا
synthetic resin enamel	لعاب صمغ مصنوعی
vitreous enamel coating	روکش لعاب شیشهای
overcolour	زیاد لعاب دادن
binder course	لایه یا قشر لعاب
glazing	پرداخت لعاب کاری
enamelling oven	کوره لعاب دهی
glaze finish	پرداخت برق یا لعاب
graniteware	فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bacino	سفال لعاب دار رنگی
gallvanize	لعاب دادن با فلز روی
bat	لعاب مخصوص فروف سفالی
bats	لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes	لعابی کردن لعاب دادن
glaze	لعابی کردن لعاب دادن
overglaze	روی چیزی را لعاب دادن
batted	لعاب مخصوص فروف سفالی
gossamery	لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
polish the apple <idiom>	خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
aluminum pigmented dope	لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln	کوره لعابی کوره لعاب پزی
garnishing	زینت دادن لعاب دادن