Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
Other Matches
gossamer
پارچه بسیارنازک
gossamer
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
air thread
لعاب خورشید
heliocentric
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
chamois
چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
frit
لعاب
slime
لعاب
glazes
لعاب
glaze
لعاب
bandolin
لعاب
coat of laquer
لعاب
glost
لعاب
glazing
لعاب
glair
لعاب
mucilage
لعاب
enamel
لعاب
coating varnish
لعاب
enamel varnish
لاک لعاب
base course
قشر لعاب
insulating varnish
لعاب عایق
varnishes
لعاب زدن به
bands of turquoise
لعاب فیروزهای
varnished
لعاب زدن به
overglaze
لعاب ثانوی
overglaze
با لعاب پوشاندن
dipping enamel
لعاب شناور
varnish
لعاب زدن به
quince seed mucilage
لعاب بهدانه
salt glaze
لعاب نمکی
enamel coat
روکش لعاب
varnishing
لعاب زدن به
refractory enamel
لعاب نسوز
glazes
لعاب شیشه
apply glaze
لعاب کردن
phosphate finish
لعاب فسفات
enamel
لعاب مینا
glaze
لعاب شیشه
enamel
لعاب دادن
washed mineral
لعاب سفیداب
glaire
سفیده لعاب
enamelling oven
کوره لعاب دهی
synthetic resin enamel
لعاب صمغ مصنوعی
enamel
لعاب دادن مینا
overcolour
زیاد لعاب دادن
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
binder course
لایه یا قشر لعاب
glazing
پرداخت لعاب کاری
baking enamel
لعاب دادن با گرما
glaze finish
پرداخت برق یا لعاب
gallvanize
لعاب دادن با فلز روی
bats
لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes
لعابی کردن لعاب دادن
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bat
لعاب مخصوص فروف سفالی
overglaze
روی چیزی را لعاب دادن
bacino
سفال لعاب دار رنگی
batted
لعاب مخصوص فروف سفالی
glaze
لعابی کردن لعاب دادن
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
phoebus
خورشید
sol
خورشید
sun
خورشید
sunned
خورشید
sunning
خورشید
day star
خورشید
the greater lumen
خورشید
daystar
خورشید
suns
خورشید
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
sunlight
نور خورشید
titan
خدای خورشید
declination
میل خورشید
titans
خدای خورشید
d. of the sun
انحراف خورشید
macule
لکه خورشید
helium
گاز خورشید
eclipse of the sun
خورشید گرفتگی
heliometer
خورشید سنج
samson
اهل خورشید
sol
الهه خورشید
sun's disk
قرص خورشید
corona
خرمن خورشید
coronas
خرمن خورشید
actinometre
پرتوسنج خورشید
actinometer
پرتوسنج خورشید
solar eclipse
گرفت خورشید
parhelion
عکس خورشید
perihelion
حضیض خورشید
parhelion
خورشید کاذب
mock sun
عکس خورشید
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
anthelion
هاله رو به روی خورشید
first light
اولین طلیعه خورشید
opposition jupiter to the sun
تقابل بر جیس با خورشید
coronal
هاله خورشید وغیره
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
sunspot
لکه روی خورشید
sunglow
فلق و شفق خورشید
spectrohelioscope
طیف بین خورشید
coronel
هاله خورشید وغیره
chromatosphere
هاله سرخ خورشید
helios
دارگونه خورشید خورشیدخدا
parheliacal
مانند عکس خورشید
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
pyrheliometer
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
perihelion
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
heliometer
الت پیمایش قطر خورشید
The earth moves round the sun.
زمین دوز خورشید می چرخد
The earth moves round the sun .
زمین بدور خورشید می گردد
actinogram
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
aureole
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureola
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
solunar
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
spectroheliogram
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
spectroheliograph
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
shoots
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
shoot
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
actinochemistry
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
heliometry
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
actinograph
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
camera lucida
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
noises
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
supernova
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
sail
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
sailed
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
supernovas
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
garnishing
زینت دادن لعاب دادن
hill shading
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
moire
پارچه
moir
پارچه
cloths
پارچه
solidungular
یک پارچه سم
manta
پارچه
three piece
سه پارچه
stuff
پارچه
stuffed
پارچه
stuffs
پارچه
cloth
پارچه
monolithic
یک پارچه
consolidated
یک پارچه
solids
یک پارچه
fabrics
پارچه
textile
پارچه
fabric
پارچه
textiles
پارچه
solid
یک پارچه
monoliths
ستون یک پارچه
pile
خواب پارچه
skirtings
پارچه دامنی
skirter
پارچه دامنی
silk cloth
پارچه ابریشمی
skirting
پارچه دامنی
delaine
پارچه پشم
solidifying
یک پارچه شدن
double cloth
پارچه دولا
right side of a cloth
روی پارچه
ruche
پارچه توری
ruching
پارچه توری
sailcloth
پارچه بادبانی
twill
پارچه جناغی
sailcloth
پارچه شراعی
samite
پارچه زری
solidify
یک پارچه شدن
pile
پارچه خزنما
soliped
یک پارچه سم جانورتک سم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com