Dictiornary-Farsi | لعنت شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
damnation	لعنت شدگی


Other Matches

gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
cusses	لعنت
cuss	لعنت
dammit	لعنت
woe be to	لعنت
God damn you. Fie upon you .	لعنت بر تو
damn	لعنت
cussing	لعنت
curse	لعنت
cursing	لعنت
curses	لعنت
malediction	لعنت
confounded	لعنت شده
goddamned	لعنت شده
damn	لعنت کردن
maledict	لعنت کردن بر
anathema	لعنت و تکفیر
dammit	لعنت کردن
beshrewme	لعنت برمن
imprecate	لعنت کردن
imprecatory	لعنت امیز
Damn it ! Darn it ! Curse it !	لعنت بر شیطان !
execratory	لعنت امیز
doggone	لعنت شده
curse on him	لعنت براوباد
beshrew	لعنت کردن
damnatory	لعنت امیز
comminate	لعنت کردن
accurse	لعنت کردن
maledictory	لعنت امیز
It is not worth a damn . It is quite worthless.	به لعنت خدانمی ارزد
execration	لعنت مایهء نفرت
damnit!	لعنت ! [اصطلاح عامیانه ]
damm	بد تلقی کردن لعنت فحش
anathematize	لعنت کردن نفرین شدن
I wI'll be damned if I ll go .	لعنت برمن اگه بروم
A curse has been laid on the family .	خانواده لعنت شده یی است
jinx	آدم [چیز] نفرین [لعنت] آور
necks	نخ شدگی
neck	نخ شدگی
dostortion	کج شدگی
geniculation	خم شدگی
bottling	نخ شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
the mast has raked	کج شدگی
depressions	کم شدگی
depression	کم شدگی
embeddeness	حک شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
encrustations	دلمه شدگی
encrustation	دلمه شدگی
turn over	واژگون شدگی
dilution	رقیق شدگی
coupling	جفت شدگی
desuetude	موقوف شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
erasure	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
eviration	هذیان زن شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
scleriasis	سفت شدگی
recvrvature	دولا شدگی
purler	پرت شدگی از سر
pulverization	خرد شدگی
necking	باریک شدگی
puchery	جمع شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	بسته شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
liquescence	مایع شدگی
paralysation	فلج شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
gasification	تبخیر شدگی
gelidity	بسته شدگی
translocation	جابجا شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
tight coupling	جفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
incalescence	گرم شدگی
intensification	افزون شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
petrifaction	سنگ شدگی
fading	محو شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
contractions	جمع شدگی
petrification	سنگ شدگی
contraction	جمع شدگی
leakages	فاش شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
depressions	گود شدگی
blotting	پاک شدگی
depression	گود شدگی
blot	پاک شدگی
elongation	دراز شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckers	جمع شدگی
removal	جدا شدگی
choking	اب بند شدگی
dispersion	پخش شدگی
scarlet	سرخ شدگی
acceptability	قبول شدگی
smelting	ذوب شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
offsetting	دوخم شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
concretion	سفت شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
narrowing	تنگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
diffusion	پخش شدگی
congestion	جمع شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
hardening	سفت شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
acetification	ترش شدگی
polarization	قطبی شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
shortening	کوتاه شدگی
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
depression	گود شدگی فرودافت
scleroma	سفت شدگی بافتها
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
depressions	گود شدگی فرودافت
yielding	تسلیم شدگی فلز
digression	پرت شدگی ازموضوع
scloroderma	سفت شدگی پوست
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
shrink	انقباض چوروک شدگی
shrinking	انقباض چوروک شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
hepatization	سفت شدگی بافته
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
shrinkage	وابست جمع شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
erethism	تحریک شدگی زیاد
erasure	حک جای پاک شدگی
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
edge triggered	با رها شدگی لبهای
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
malposition	جابجا شدگی جنین
sclerosis	سفت شدگی بافتها
condensation	جمع شدگی تکاثف
supersession	جانشینی لغو شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
constriction	فشار تنگ شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
couplement	عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
arborization	شاخه شاخه شدگی
cleavage	ورقه ورقه شدگی
delamination	لایه لایه شدگی