English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
English Persian
metachronism لغزش تاریخی
Other Matches
prehistorical پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
monuments لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
historical تاریخی
epochal تاریخی
historic تاریخی
monumental تاریخی
historical dynamism پویایی تاریخی
historical dynamism دینامیسم تاریخی
historcicism مکتب تاریخی
parachronism اشتباه تاریخی
ogygian ماقبل تاریخی
chronologic بترتیب تاریخی
metachronism اشتباه تاریخی
historical development توسعه تاریخی
coevality هم تاریخی معاصری
historical development سیر تاریخی
historical theories نظریههای تاریخی
historical dynamism پویائی تاریخی
historical necessity ضرورت تاریخی
historical method روش تاریخی
historical process پویش تاریخی
chronological بترتیب تاریخی
prehistoric ماقبل تاریخی
heritage asset میراث تاریخی
prehistoric پیش تاریخی
historical process فرایند تاریخی
quasi historical نیم تاریخی
epoch عصرتاریخی حادثه تاریخی
epochs عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic دارای تسلسل تاریخی
historical determinism جبر گرایی تاریخی
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
they are of no historical هیچ اهمیت تاریخی ندارد
chronogram نشان دادن سنوات تاریخی
euhemerism اساس تاریخی برای افسانه ها
He delivered a historic speech. نطق تاریخی یی ایراد کرد
philologist ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
euhemerize اساس تاریخی قائل شدن برای
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
mundane era تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
red letter day <idiom> روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
cromlech ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
menhir سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
moses antedates zoroastes موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
faux pas لغزش
lapsing لغزش
yori ashi لغزش پا
slip لغزش
surefooted بی لغزش
fingerfehler لغزش
fauxpas لغزش
lap sus لغزش
lapsus لغزش
line of sliding خط لغزش
slithering لغزش
anti skid ضد لغزش
sliding لغزش
peccabillo لغزش
petty offence لغزش
offense,etc لغزش
peccadilloes لغزش
offence لغزش
offenses لغزش
peccadillos لغزش
tripped لغزش
slipping لغزش
slippage لغزش
trips لغزش
peccadillo لغزش
gaffes لغزش
gaffe لغزش
errors لغزش
error لغزش
slides لغزش
slide لغزش
sure-footed بی لغزش
sure footed بی لغزش
slipped لغزش
slithers لغزش
slithered لغزش
slither لغزش
lapse لغزش
trip لغزش
lapses لغزش
slips لغزش
lapsus linguae لغزش زبانی
lapsus linguac لغزش درسخن
land alide لغزش زمین
lapsus calami لغزش قلمی
lapsus memoriac اشتباه یا لغزش
lapsus linguac لغزش زبان
unerring غیرقابل لغزش
lapsus memoriae لغزش حافظه
baulks مایهء لغزش
trip سفر لغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
tripped سفر لغزش
to oversee oneself لغزش خوردن
to make a slip لغزش خوردن
slip plane سطح لغزش
slip of the tongue لغزش زبان
slip band نوار لغزش
balk مایهء لغزش
paralogism لغزش منطقی
balked مایهء لغزش
balks مایهء لغزش
trips سفر لغزش
non skid quality خاصیت ضد لغزش
baulked مایهء لغزش
baulking مایهء لغزش
infallibly لغزش ناپذیری
stumbling block سنگ لغزش
anti skid protection حفافت از لغزش
anti skid system سیستم ضد لغزش
anti slip plate ورقه ضد لغزش
fabllibility لغزش پذیری
stumbling block موجب لغزش
stumbling blocks سنگ لغزش
mistook لغزش خوردن
back slide لغزش به عقب
court of petty offences دادگاه لغزش
stumbling blocks موجب لغزش
earth fall لغزش خاک
free from slip خالی از لغزش
free from slip بدون لغزش
glide plane سطح لغزش
inerrable لغزش ناپذیری
Freudian slips لغزش فرویدی
inerrability لغزش ناپذیری
infallible لغزش ناپذیر
balking مایهء لغزش
asymmetrical sweep لغزش انحرافی
guide way مسیر لغزش
Freudian slip لغزش فرویدی
faltered تزلزل یا لغزش پیداکردن
slip proof مقام در برابر لغزش
falters تزلزل یا لغزش پیداکردن
falter تزلزل یا لغزش پیداکردن
police magistrate رئیس دادگاه لغزش
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
slip regulator تنظیم کننده لغزش
schuss لغزش بطورمستقیم وسریع
bobbles اشتباه کاری لغزش
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
inerrably بطور لغزش ناپذیر
bobble اشتباه کاری لغزش
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
floundering نوعی ماهی پهن لغزش
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
flounders نوعی ماهی پهن لغزش
floundered نوعی ماهی پهن لغزش
flounder نوعی ماهی پهن لغزش
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
asymmetrical sweep باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
surging تکان خوردن لغزش پیدا کردن
slippage میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
to p upon any one's blunder لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
slips لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
accumulation [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
dye analysis [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
tripped لغزش خوردن سکندری خوردن
trips لغزش خوردن سکندری خوردن
trip لغزش خوردن سکندری خوردن
pictorial rug قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com