English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
land alide لغزش زمین
Other Matches
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
slips لغزش
slip لغزش
sure footed بی لغزش
slipped لغزش
slide لغزش
slippage لغزش
tripped لغزش
anti skid ضد لغزش
slipping لغزش
sure-footed بی لغزش
peccabillo لغزش
error لغزش
slides لغزش
lap sus لغزش
lapsus لغزش
surefooted بی لغزش
errors لغزش
peccadillo لغزش
petty offence لغزش
offenses لغزش
trips لغزش
lapse لغزش
offense,etc لغزش
sliding لغزش
fauxpas لغزش
peccadillos لغزش
lapsing لغزش
yori ashi لغزش پا
fingerfehler لغزش
faux pas لغزش
lapses لغزش
line of sliding خط لغزش
peccadilloes لغزش
slithered لغزش
slithering لغزش
slithers لغزش
gaffes لغزش
slither لغزش
gaffe لغزش
offence لغزش
trip لغزش
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
back slide لغزش به عقب
baulks مایهء لغزش
baulking مایهء لغزش
infallible لغزش ناپذیر
balks مایهء لغزش
stumbling blocks سنگ لغزش
balked مایهء لغزش
stumbling blocks موجب لغزش
infallibly لغزش ناپذیری
mistook لغزش خوردن
Freudian slips لغزش فرویدی
anti skid protection حفافت از لغزش
inerrable لغزش ناپذیری
court of petty offences دادگاه لغزش
inerrability لغزش ناپذیری
baulked مایهء لغزش
asymmetrical sweep لغزش انحرافی
Freudian slip لغزش فرویدی
balking مایهء لغزش
anti slip plate ورقه ضد لغزش
guide way مسیر لغزش
anti skid system سیستم ضد لغزش
unerring غیرقابل لغزش
balk مایهء لغزش
stumbling block موجب لغزش
stumbling block سنگ لغزش
trip سفر لغزش
trips سفر لغزش
tripped سفر لغزش
slip plane سطح لغزش
lapsus memoriae لغزش حافظه
lapsus memoriac اشتباه یا لغزش
earth fall لغزش خاک
lapsus calami لغزش قلمی
lapsus linguae لغزش زبانی
lapsus linguac لغزش درسخن
lapsus linguac لغزش زبان
paralogism لغزش منطقی
slip of the tongue لغزش زبان
slip band نوار لغزش
glide plane سطح لغزش
fabllibility لغزش پذیری
to oversee oneself لغزش خوردن
free from slip بدون لغزش
free from slip خالی از لغزش
metachronism لغزش تاریخی
to make a slip لغزش خوردن
anti-slip foot پایه ضد لغزش
non skid quality خاصیت ضد لغزش
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
police magistrate رئیس دادگاه لغزش
bobble اشتباه کاری لغزش
bobbles اشتباه کاری لغزش
falter تزلزل یا لغزش پیداکردن
falters تزلزل یا لغزش پیداکردن
inerrably بطور لغزش ناپذیر
schuss لغزش بطورمستقیم وسریع
faltered تزلزل یا لغزش پیداکردن
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
slip regulator تنظیم کننده لغزش
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
slip proof مقام در برابر لغزش
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
flounders نوعی ماهی پهن لغزش
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
flounder نوعی ماهی پهن لغزش
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
floundering نوعی ماهی پهن لغزش
floundered نوعی ماهی پهن لغزش
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
slippage میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
surging تکان خوردن لغزش پیدا کردن
asymmetrical sweep باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
to p upon any one's blunder لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
tripped لغزش خوردن سکندری خوردن
trip لغزش خوردن سکندری خوردن
trips لغزش خوردن سکندری خوردن
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
aerospace جو زمین
globe زمین
norland زمین
real estate زمین
domains زمین
ground line خط زمین
extra terrestrial زمین
lackland بی زمین
ground کف زمین
earthing زمین
floor کف زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
floors کف زمین
grazes زمین
grazed زمین
land n زمین
ground زمین
ground : زمین
geodetically زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com