Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
fabllibility	لغزش پذیری
Other Matches
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
peccadillos	لغزش
offence	لغزش
fauxpas	لغزش
offenses	لغزش
surefooted	بی لغزش
slither	لغزش
peccadilloes	لغزش
peccadillo	لغزش
gaffes	لغزش
gaffe	لغزش
errors	لغزش
error	لغزش
slippage	لغزش
slipping	لغزش
slithered	لغزش
slithering	لغزش
slithers	لغزش
fingerfehler	لغزش
lap sus	لغزش
lapsus	لغزش
line of sliding	خط لغزش
peccabillo	لغزش
petty offence	لغزش
anti skid	ضد لغزش
sliding	لغزش
offense,etc	لغزش
lapsing	لغزش
lapses	لغزش
lapse	لغزش
sure footed	بی لغزش
tripped	لغزش
slips	لغزش
yori ashi	لغزش پا
faux pas	لغزش
slides	لغزش
slide	لغزش
trips	لغزش
sure-footed	بی لغزش
trip	لغزش
slip	لغزش
slipped	لغزش
court of petty offences	دادگاه لغزش
land alide	لغزش زمین
lapsus calami	لغزش قلمی
tripped	سفر لغزش
trip	سفر لغزش
anti skid system	سیستم ضد لغزش
glide plane	سطح لغزش
Freudian slip	لغزش فرویدی
Freudian slips	لغزش فرویدی
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
asymmetrical sweep	لغزش انحرافی
back slide	لغزش به عقب
lapsus linguac	لغزش درسخن
lapsus memoriae	لغزش حافظه
paralogism	لغزش منطقی
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
metachronism	لغزش تاریخی
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
lapsus linguae	لغزش زبانی
slip band	نوار لغزش
slip of the tongue	لغزش زبان
slip plane	سطح لغزش
lapsus linguac	لغزش زبان
anti skid protection	حفافت از لغزش
free from slip	خالی از لغزش
trips	سفر لغزش
earth fall	لغزش خاک
guide way	مسیر لغزش
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
unerring	غیرقابل لغزش
to make a slip	لغزش خوردن
to oversee oneself	لغزش خوردن
baulks	مایهء لغزش
baulking	مایهء لغزش
baulked	مایهء لغزش
balks	مایهء لغزش
balking	مایهء لغزش
balked	مایهء لغزش
balk	مایهء لغزش
free from slip	بدون لغزش
inerrability	لغزش ناپذیری
inerrable	لغزش ناپذیری
stumbling blocks	موجب لغزش
stumbling block	موجب لغزش
stumbling blocks	سنگ لغزش
mistook	لغزش خوردن
infallibly	لغزش ناپذیری
stumbling block	سنگ لغزش
infallible	لغزش ناپذیر
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
falter	تزلزل یا لغزش پیداکردن
bobble	اشتباه کاری لغزش
angle of sideslip	زاویه لغزش جانبی
schuss	لغزش بطورمستقیم وسریع
police magistrate	رئیس دادگاه لغزش
faltered	تزلزل یا لغزش پیداکردن
drunkennes	خطای جابجایی یا لغزش
falters	تزلزل یا لغزش پیداکردن
bobbles	اشتباه کاری لغزش
slip proof	مقام در برابر لغزش
floundering	نوعی ماهی پهن لغزش
floundered	نوعی ماهی پهن لغزش
flounder	نوعی ماهی پهن لغزش
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
flounders	نوعی ماهی پهن لغزش
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
surging	تکان خوردن لغزش پیدا کردن
asymmetrical sweep	باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
slippage	میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
turn and slip	زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
to p upon any one's blunder	لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
slipped	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
automatic trim	روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
bass response	بم پذیری
deliquescence	نم پذیری
pliability	خم پذیری
water absorption	آب پذیری
lability	تغییر پذیری
justifiability	توجیه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
reversibility	بازگشت پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
suspensive	اندروا پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
mensurability	پیمایش پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
livability	زیست پذیری
self acceptance	خویشتن پذیری
separability	تفکیک پذیری
serviceability	تعمیر پذیری
solubility	انحلال پذیری
tangib	لمس پذیری
fusibility	گداز پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
verifiability	اثبات پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
flammability	اشتعال پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
finitude	پایان پذیری
feasibilty	امکان پذیری
versatility	تطبیق پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transitivity	انتقال پذیری
tenability	دفاع پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
westernization	غرب پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
improvability	بهبود پذیری
hereditability	وراثت پذیری
fatigueability	خستگی پذیری
selectivity	گزینش پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
permeance	نفوذ پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
reconcilability	اصلاح پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
reflectivity	بازتاب پذیری
permeability	تراوش پذیری
permeability	نفوذ پذیری
permeability	نشت پذیری
perviousness	تراوش پذیری
reactivity	واکنش پذیری
pi accepting	قدرت پی پذیری
plasticity	انعطاف پذیری
plasticity	قالب پذیری
plasticity	شکل پذیری
plasticity	اندام پذیری
plastisity	اندام پذیری
pliability	خمش پذیری
pliancy	انحناء پذیری
polarizability	قطبش پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
ponderability	سنجش پذیری
reflexibility	انعکاس پذیری
reflexivity	بازتاب پذیری
opposability	مقابله پذیری
observability	مشاهده پذیری
scalability	مقیاس پذیری
transferability	انتقال پذیری
negotiability	انتقال پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
mutability	تغییر پذیری
movableness	جنبش پذیری
modifiability	تغییر پذیری
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com