Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
recind
لغو کامل درخواست
Other Matches
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
full mobilization
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
completed case
جعبه کامل خشاب کامل
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
بازپخت کامل تاباندن کامل
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
بطور کامل کامل
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
indent
درخواست
supplication
درخواست
enquiry
درخواست
requistion for money
درخواست
tender
درخواست
tendered
درخواست
tenderest
درخواست
d. of a request
در درخواست
indents
درخواست
indenting
درخواست
solicitation
درخواست
requisition
درخواست
tendering
درخواست
postulate
درخواست
postulated
درخواست
requisitioned
درخواست
requisitions
درخواست
appeal
درخواست
appealed
درخواست
appeals
درخواست
requisitioning
درخواست
requests
درخواست
postulates
درخواست
postulating
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
request
درخواست
requested
درخواست
requesting
درخواست
application
درخواست
suit
درخواست
imploration
درخواست
claims
درخواست
claiming
درخواست
suited
درخواست
suits
درخواست
claim
درخواست
demands
درخواست
applications
درخواست
claimed
درخواست
demand
درخواست
demanded
درخواست
imploring
درخواست کردن از
implore
درخواست کردن از
applicator
درخواست کننده
implored
درخواست کردن از
application form
برگ درخواست
implores
درخواست کردن از
appeal for tenders
درخواست مزایده
solicits
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
demand code
رمز درخواست
applicants
درخواست دهنده
applicants
درخواست کننده
asking and ordering
درخواست و سفارش
writ of subpoena
برگ درخواست
applicant
درخواست دهنده
solicit
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
soliciting
درخواست کردن
applicant
درخواست کننده
entreating
درخواست کردن
request
درخواست می کنم
pray
درخواست کردن
apply
درخواست دادن
entreated
درخواست کردن
demands
درخواست کردن
demands
درخواست مطالبه
demanded
درخواست کردن
demanded
درخواست مطالبه
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
demand
درخواست مطالبه
inquiries
اسستسفار درخواست
inquiry
اسستسفار درخواست
on call
بنا به درخواست
entreats
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
materials requisition
درخواست مواد
requested
درخواست می کنم
requesting
درخواست می کنم
demand
درخواست کردن
requests
درخواست می کنم
entreat
درخواست کردن
excess demand
درخواست مازاد
demandant
درخواست کننده
declaration of intention
درخواست تابعیت
d. note
درخواست پرداخت
stock requisition
درخواست کالا
supervisor request
درخواست نافر
supplicate
درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش
requisition number
شماره درخواست
requisition line
خط درخواست اماد
round robin
درخواست کتبی
rrayer
درخواست التماس
document number
شماره درخواست
pleader
درخواست دادن
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
purchase requisition
درخواست خرید
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
toa for a job or position
درخواست کارکردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
applying
درخواست کردن
applying
درخواست دادن
fire message
درخواست اتش
request signal
علامت درخواست
applies
درخواست کردن
apply
درخواست کردن
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
basic requisition number
درخواست ابتدایی
applies
درخواست دادن
plead with
درخواست کردن
basic requisition number
درخواست اولیه
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
indent
سفارش درخواست کردن
proposal form
فرم درخواست بیمه
requesting unit
یکان درخواست کننده
requisition
درخواست رسمی کردن
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
requisitions
درخواست رسمی کردن
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
boned
خواستن درخواست کردن
reclama
درخواست تجدید نظر
requisitioning
درخواست رسمی کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
indents
سفارش درخواست کردن
bones
خواستن درخواست کردن
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
pleadable
قابل درخواست دادن
call for fire
درخواست اتش کردن
on call
اتشهای طبق درخواست
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
bone
خواستن درخواست کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
requisition line
مسیر درخواست اماد
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
boning
خواستن درخواست کردن
on application
در زمان
[حالت]
درخواست
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
modification work order
برگ درخواست نوسازی
repleader
درخواست تجدیدنظر استیناف
requisitioned
درخواست رسمی کردن
debt enforcement
درخواست طلب وصول
on request
وقتی که درخواست بشود
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
an a for a position
درخواست دهنده برای کار
application
درخواست نامه پشت کار
appeal
[to]
or
[for]
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
person seeking
[political]
asylum
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
asylum seeker
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
applications
درخواست نامه پشت کار
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
refusniks
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
refusenik
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refuseniks
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
FI'll in the job application form.
این برگ درخواست کاررا پرکنید
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
apply
درخواست کردن شامل حال بودن
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
applying
درخواست کردن شامل حال بودن
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com