Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
roadstead
لنگرگاه بدون حفاظ
Other Matches
soft missile base
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
harbouring
لنگرگاه
berth
لنگرگاه
berthed
لنگرگاه
dock
لنگرگاه
docked
لنگرگاه
piers
لنگرگاه
docks
لنگرگاه
harbours
لنگرگاه
berthing
لنگرگاه
harbors
لنگرگاه
harboring
لنگرگاه
harbored
لنگرگاه
harbourage
لنگرگاه
harbour
لنگرگاه
berths
لنگرگاه
harborage
لنگرگاه
harboured
لنگرگاه
port
لنگرگاه
pier
لنگرگاه
anchorage
لنگرگاه
haven
لنگرگاه
dockage
لنگرگاه
port complex
لنگرگاه
anchorages
لنگرگاه
harbor
لنگرگاه
unsheltered
<adj.>
بی حفاظ
bleakly
بی حفاظ
bleaker
بی حفاظ
coverture
حفاظ
sconce
حفاظ
bleak
بی حفاظ
umbrella
حفاظ
sheltered
حفاظ
disposed
بی حفاظ
sheltering
حفاظ
awnings
حفاظ
cover
حفاظ
coverings
حفاظ
mantelet
حفاظ
covers
حفاظ
protected
در حفاظ
safeguard
حفاظ
safeguarded
حفاظ
shelter
حفاظ
shelterless
بی حفاظ
safeguarding
حفاظ
bleakest
بی حفاظ
safeguards
حفاظ
umbrellas
حفاظ
awning
حفاظ
shelters
حفاظ
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
docker
کارگر لنگرگاه
anchorage buoy
بویه لنگرگاه
dock dues
هزینههای لنگرگاه
dock receipt
رسید لنگرگاه
dock warrant
رسید لنگرگاه
dockers
کارگر لنگرگاه
aerial port
لنگرگاه هوایی
dock yard
محوطه لنگرگاه
anchorage
باج لنگرگاه
longshoreman
باربر لنگرگاه
longshoremen
باربر لنگرگاه
roadstead
لنگرگاه باز
levee
بند لنگرگاه
longshorement
باربر لنگرگاه
anchorages
باج لنگرگاه
conduit
لوله حفاظ
magnetic shield
حفاظ مغناطیسی
keeper of magnet
حفاظ اهنربا
magnet keeper
حفاظ اهنربا
sight defilade
حفاظ مگسک
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
biological shield
حفاظ زیستی
shelterer
دارای حفاظ
conduits
لوله حفاظ
snow fence
حفاظ برف
shielding
حفاظ کشیدن
metal conduit
لوله حفاظ
defilade
حفاظ مانع
dunnage
حفاظ کالاها
expose
بی حفاظ گذاردن
overhead cover
حفاظ بالای سر
exposes
بی حفاظ گذاردن
fender
نرده حفاظ
spillway apron
فرش حفاظ
hangar
پناهنگاه حفاظ
hangars
پناهنگاه حفاظ
guardrail
سیم حفاظ
take cover
حفاظ گرفتن
protective plating
حفاظ فلزی
heat shield
حفاظ حرارتی
protective cover
روپوش حفاظ
soft missile base
سکوی بی حفاظ
exposing
بی حفاظ گذاردن
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
wharfinger
صاحب لنگرگاه یابارانداز
berth
اطاق کشتی لنگرگاه
wharf
لنگرگاه لنگر انداختن
berths
اطاق کشتی لنگرگاه
wharfs
لنگرگاه لنگر انداختن
wharves
لنگرگاه لنگر انداختن
berthing
اطاق کشتی لنگرگاه
advanced fleet anchorage
لنگرگاه مقدم ناوگان
berthed
اطاق کشتی لنگرگاه
leave the anchorage
ترک کردن لنگرگاه
shell
عامل محافظ حفاظ
goggles
عینک حفاظ دار
shields
حفاظ پیدا کردن
hang up
<idiom>
حفاظ ،محکم کردن
shields
حفاظ پوشش محافظ
shield
حفاظ پیدا کردن
shield
حفاظ پوشش محافظ
armor plate
حفاظ یا پوشش زرهی
conduit elbow
زانویی لوله حفاظ
shelling
عامل محافظ حفاظ
screened
دیوار تخته حفاظ
scabbards
حفاظ غلاف کردن
scabbard
حفاظ غلاف کردن
screens
دیوار تخته حفاظ
screening, screenings
دیوار تخته حفاظ
screen
دیوار تخته حفاظ
shells
عامل محافظ حفاظ
conduit bushing
بوش لوله حفاظ
conduit bushing adapter
تبدیل لوله حفاظ
depth charge armor
حفاظ بمب زیرابی
hull down
بدنه پشت حفاظ
fiber conduit
لوله حفاظ فیبری
rigid metal conduit
لوله حفاظ سخت
magnetic screening effect
اثر حفاظ مغناطیسی
facadism
حفاظ جلو ساختمان
flexible conduit
لوله حفاظ نرم
flexible metal conduit
لوله حفاظ خرطومی
dry dock
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
instrument for electromagnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
instrument for electrostatic screening
دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument with magnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
protected
در پشت حفاظ دارای جان پناه
hull defilade
تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
haul defilade
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hull down
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
guarded output
خروجی حفاظ دار
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
uncover
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
undoubtedly
بدون شک
and no mistake
بدون شک
sans
بدون
acheilous
بدون لب
acheilos
بدون لب
ex
بدون
wanting
بدون
i'll warrant
بدون شک
ex-
بدون
goalless
بدون گل
obtrusively
بدون حق
to a certainty
بدون شک
doubtlessly
بدون شک
bottomless
بدون ته
not nearctic
بدون
indubitable
بدون شک
without
بدون
but
بدون
unstressed
بدون مد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com