Dictiornary-Farsi | لنگه همسر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 81 (6 milliseconds)

English	Persian
match	لنگه همسر
matches	لنگه همسر


Other Matches

These gloves do not match .	این دستکشها لنگه به لنگه است
You have got odd socks on .	جورابهایت را لنگه به لنگه پوشیده ای
door leaf	لنگه در
bales	لنگه
pendant	لنگه
pendants	لنگه
bale	لنگه
leaf of door	لنگه در
two leafs door	در دو لنگه
conpanion	لنگه
mates	لنگه
mated	لنگه
mate	لنگه
winging	لنگه
wing	لنگه
window leaf	لنگه پنجره
upper chord	لنگه خرپا
opening leaf	لنگه واشو
solid door	لنگه در توپر
three panes window	پنجره سه لنگه
rafters	لنگه خرپا
rafter	لنگه خرپا
leaf	لنگه ورقه
an odd slipper	یک لنگه کفش سر پایی
rib	گچی لنگه باریکه
It is unque . It is matchless.	بی لنگه است (بی نظیر )
coach fellow	یک لنگه اسب کالسکه
doublets	نوعی یل یا نیم تنه لنگه
doublet	نوعی یل یا نیم تنه لنگه
Please give the other foot .	لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Where is the mate ( companion ) of this glove ?	لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
consorting	همسر
fere	همسر
spouses	همسر
mates	همسر
spouse	همسر
mated	همسر
mate	همسر
partners	همسر
associates	همسر
partner	همسر
consort	همسر
consorted	همسر
consorts	همسر
associate	همسر
associating	همسر
associated	همسر
partnered	همسر
partnering	همسر
wife	همسر
Crown Princesses	همسر ولیعهد
partnered	انباز همسر
partners	انباز همسر
partnering	انباز همسر
monandry	یک همسر گزینی
desertion	ترک همسر
Crown Princess	همسر ولیعهد
conjoin	همسر زوج
helpmate	دمساز همسر
spouses	همسر کردن
monogamous	دارای یک همسر
baroness	همسر بارون
monogamy	داشتن یک همسر
baronesses	همسر بارون
prince consort	همسر شاهزاده
spouse	همسر کردن
ambassadress	همسر سفیر
partner	انباز همسر
archduchess	همسر دوک اعظم
assorted	همه فن حریف همسر
mongamist	طرفدار داشتن یک همسر
She is a perfect wife .	یک همسر کامل است
She has been a good wife to him.	همسر خوبی برایش بوده
monogamist	مرد یا زنی که در ان واحدبیش یک همسر ندارد
dower	قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
to be a fifth wheel [to be in the way]	آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
companion part	لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
polygamy	چند همسری چند همسر گزینی
pin money	وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید