English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
Other Matches
free of charge معاف از حقوق گمرکی
duties free معاف از حقوق گمرکی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
duty free معاف ازحقوق گمرکی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
duty free معاف از عوارض گمرکی
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
personal effects لوازم شخصی
customs tariff حقوق گمرکی
customs dutios حقوق گمرکی
customs duty حقوق گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
custom duties حقوق گمرکی
duffle bag کیسه لوازم شخصی
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
import surcharge حقوق گمرکی اضافه
duty free بخشوده از حقوق گمرکی
drawback استرداد حقوق گمرکی
drawback برگشت حقوق گمرکی
drawbacks استرداد حقوق گمرکی
duty free فاقد حقوق گمرکی
dutiable مشمول حقوق گمرکی
drawbacks برگشت حقوق گمرکی
custom حقوق گمرکی گمرک
countervailing duties حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duty حقوق گمرکی جبرانی
duties on buyer's account حقوق گمرکی به عهده خریداراست
duties paid حقوق گمرکی پرداخت شده
Customs and Excise اداره حقوق و عوارض گمرکی
prohibitive tariff حقوق گمرکی منع کننده
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
ad valorem duty حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
tonnage حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
ddp paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
preferentialism اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
personal right حقوق شخصی
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
accessory لوازم یدکی لوازم اضافی
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
f.drss جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
exemption از خدمت معاف کردن معاف کردن
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
customs duty تعرفه گمرکی
custom union اتحادیه گمرکی
custom tariff تعرفه گمرکی
customs duty عوارض گمرکی
bonded good کالای گمرکی
bonded ware house انبار گمرکی
tariffs تعرفه گمرکی
tariff تعرفه گمرکی
treaty duty حق متعارف گمرکی
clearance ترخیص گمرکی
customs tariff تعرفه گمرکی
customs entry form افهارنامه گمرکی
customs union اتحادیه گمرکی
customs duties عوارض گمرکی
customs agent نماینده گمرکی
debenture گواهینامه گمرکی
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
exonerating معاف
exonerated معاف
exonerate معاف
exonerates معاف
exempt معاف
exempted معاف
exonerated from معاف از
exempts معاف
exempting معاف
tariff عوارض تعرفه گمرکی
customs agent واسطه کارهای گمرکی
tariffs عوارض تعرفه گمرکی
quayage عوارض گمرکی و دریایی
customs declaration اظهار نامه گمرکی
customs declaration افهار نامه گمرکی
brussels nomenclature تعرفه گمرکی بروکسل
customs broker واسطه امور گمرکی
furnishings لوازم
tackles لوازم
equipments لوازم
dixings لوازم
estovers لوازم
tackled لوازم
service لوازم
tackle لوازم
fittings لوازم
fixings لوازم
accessories لوازم
apparatus لوازم
fixing لوازم
fitment لوازم
serviced لوازم
needments لوازم
tackling لوازم
equipment لوازم
fitting لوازم
fitments لوازم
remitting معاف کردن
warless معاف از جنگ
remitted معاف کردن
protect a player معاف از انتقال
tax exempt معاف از مالیات
tax free معاف از مالیات
scot-free معاف از مالیات
scot free معاف از مالیات
remits معاف کردن
carded for record از خدمت صف معاف
remit معاف کردن
affranchize معاف کردن
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
zero-rated <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> معاف از مالیات
non-taxable <adj.> معاف از مالیات
non-assessable <adj.> معاف از مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
exempt معاف کردن
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
dispend معاف کردن
dispense with معاف شدن از
dissolvable معاف شدنی
exempts معاف کردن
exempting معاف کردن
exempted معاف کردن
exonerating معاف کردن
excused list فهرست معاف ها
exempt from duty معاف از خدمت
excuse معاف کردن
excused معاف کردن
excuses معاف کردن
excusing معاف کردن
duty free معاف ار مالیات
taxless <adj.> معاف از مالیات
dispensable معاف کردنی
excuser معاف کننده
exemptible معاف شدنی
exonerate معاف کردن
duty-free معاف از گمرک
exonerates معاف کردن
exonerated معاف کردن
excusable معاف شدنی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
rig لوازم لباس
rigged لوازم لباس
rigs لوازم لباس
photography لوازم عکاسی
gears اسباب لوازم
geared اسباب لوازم
kitchen stuff لوازم اشپزخانه
illuminating fixture لوازم روشنایی
kits بسته لوازم
kit بسته لوازم
utensil لوازم اشپزخانه
utensils لوازم اشپزخانه
maintenance materials لوازم تعمیرات
outfit لوازم فنی
gear اسباب لوازم
sanitary ware لوازم بهداشتی
accessory لوازم کمکی
paraphernalia اسباب لوازم
fire-irons لوازم بخاری
tackling لوازم کار
bedding لوازم تختواب
accessory لوازم فرعی
accessory لوازم یدکی
tackles لوازم کار
tackle لوازم کار
tackled لوازم کار
tool tether لوازم مورداحتیاج
photographic accessories لوازم عکاسی
throwing apparatus لوازم پرتاب
stationery لوازم التحریر
firing accessories لوازم احتراق
fittings لوازم ثابت
accessories لوازم یدکی
fittings لوازم قایق
travelling outfit لوازم سفر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com