English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
Other Matches
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
die casting روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
baffling منحرف کننده جریان سیال
vapor lock قطع کامل جریان سیال
baffle منحرف کننده جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
baffles منحرف کننده جریان سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
baffled منحرف کننده جریان سیال
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
head pessure فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
ambient pressure فشار محیط
isoperimetry گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
manholes مسیر مدور داخل ناو
manhole مسیر مدور داخل ناو
bilge بالا بردن فشار داخل خن
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
webbing نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
wind beam تیری که در برابر مقاومت فشار باد طرح ریزی میشود
millibar واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
current circuit مسیر بسته جریان
combat trail مسیر جریان رزم
airways مسیر جریان هوا
airway مسیر جریان هوا
circuit diagram دیاگرام مسیر جریان
low voltage current جریان فشار ضعیف
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
current path مسیر عبور جریان برق
high direct voltage فشار قوی جریان دائم
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
mainstream مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
blow in doors دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
back pressure فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
hydraulic radius شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
jet stream جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
flush اب را بافشار ریختن
propulsion بجلوراندن بافشار
froissement حرکت بافشار
flushing اب را بافشار ریختن
barometric بافشار هوا
flushes اب را بافشار ریختن
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
diffusion تخلیه کردن بافشار
approaches نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
radojet وسیله تخلیه هوا بافشار
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
hydromatic دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
pneumatic بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
purge valve لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
intercommand داخل قسمت داخل یکان
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
pursuit course جریان تعاقب مسیر تعاقب مدت تعاقب
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
transport stream ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pipeline لولهای
tubulous لولهای
tubiform لولهای
cannulated لولهای
cannulate لولهای
pipelines لولهای
tubular لولهای
fistulous لولهای
fistular لولهای
tubulose لولهای
pipy لولهای
cylindrical لولهای
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
sparred الوار لولهای
false key خار لولهای
bore hole چاه لولهای
barrel outlet ابگیر لولهای
salverform لولهای شکل
spar الوار لولهای
roll paper کاغذ لولهای
salver shaped لولهای شکل
four way چهار لولهای
spars الوار لولهای
barrel drop ابشار لولهای
poppet valve سوپاپ لولهای
tulip valve سوپاپ لولهای
pipe outlet ابگیر لولهای
tubular pole دکل لولهای
tubular radiator رادیاتور لولهای
tubular rivet پرچ لولهای
tubular scaffold داربست لولهای
tubular shaft محور لولهای
tubular لولهای شکل
tubularity حالت لولهای
twingun توپ دو لولهای
tubular mast دکل لولهای
tubular condenser خازن لولهای
pipe organ ارغنون لولهای
pipe culvert ابگذر لولهای
pipe aqueduct ناو لولهای
pipe aqueduct اباره لولهای
tube insulator مقره لولهای
tube well چاه لولهای
tubular capacitor خازن لولهای
tubular well چاه لولهای
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
triplicate سه برابر سه برابر کردن
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
three gun picture tube لامپ تصویر سه لولهای
single gun color tube لامپ تصویر تک لولهای
dash pot کمک فنر لولهای
tubal لوله رحم لولهای
tubulure دریچه کوچک لولهای
to pull at a pipe با کوشش اب از لولهای کشیدن
tubular steel scaffold داربست لولهای فولادی
multiple gun توپ چند لولهای
pipestill دستگاه تقطیر لولهای
tubular transmission shaft محور انتقال لولهای
pipe sand trap ماسه گیر لولهای
tricolor picture tube لامپ تصویر سه لولهای
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
tubulous دارای گلهای کوچک لولهای
tubulation شکل لوله ترتیب لولهای
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
tubulose دارای گلهای کوچک لولهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com