Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
bound barrel
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
Other Matches
exothermic
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
removable
برداشته شدنی
irremovable
برداشته نشدنی ثابت
warped surface
سطح تاب برداشته
the murder is out
پرده از روی کار برداشته شد
He wants to bite off more than he can chew.
لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
A big load was taken off my back.
بار سنگینی از دوشم برداشته شد
phototype
کلیشهای که از عکس برداشته شده است
atrip
لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
the fish smacks of the tin
ماهی بوی حلبی را برداشته است
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
sententiously
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
irremovability
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
war head
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
An investigation has already been instigated.
قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
access panel
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
e f t a (european free trade association
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
marker
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
cylindrical
لولهای
tubiform
لولهای
pipy
لولهای
tubular
لولهای
fistulous
لولهای
tubulous
لولهای
fistular
لولهای
pipeline
لولهای
pipelines
لولهای
cannulated
لولهای
tubulose
لولهای
cannulate
لولهای
pipe organ
ارغنون لولهای
bore hole
چاه لولهای
tubular
لولهای شکل
barrel outlet
ابگیر لولهای
barrel drop
ابشار لولهای
tube insulator
مقره لولهای
four way
چهار لولهای
poppet valve
سوپاپ لولهای
false key
خار لولهای
pipe aqueduct
اباره لولهای
pipe aqueduct
ناو لولهای
pipe culvert
ابگذر لولهای
spar
الوار لولهای
sparred
الوار لولهای
pipe outlet
ابگیر لولهای
spars
الوار لولهای
roll paper
کاغذ لولهای
salver shaped
لولهای شکل
tubularity
حالت لولهای
tube well
چاه لولهای
tubular capacitor
خازن لولهای
tubular condenser
خازن لولهای
tubular mast
دکل لولهای
tubular pole
دکل لولهای
tubular well
چاه لولهای
tubular scaffold
داربست لولهای
tubular shaft
محور لولهای
tubular radiator
رادیاتور لولهای
tubular rivet
پرچ لولهای
salverform
لولهای شکل
twingun
توپ دو لولهای
tulip valve
سوپاپ لولهای
tubal
لوله رحم لولهای
single gun color tube
لامپ تصویر تک لولهای
tubular steel scaffold
داربست لولهای فولادی
tubular transmission shaft
محور انتقال لولهای
multiple gun
توپ چند لولهای
dash pot
کمک فنر لولهای
tubulure
دریچه کوچک لولهای
three gun picture tube
لامپ تصویر سه لولهای
tricolor picture tube
لامپ تصویر سه لولهای
to pull at a pipe
با کوشش اب از لولهای کشیدن
pipestill
دستگاه تقطیر لولهای
pipe sand trap
ماسه گیر لولهای
tubulous
دارای گلهای کوچک لولهای
tubulation
شکل لوله ترتیب لولهای
tubulose
دارای گلهای کوچک لولهای
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
tubulifloral
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
tubuliferous
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
ac fittings
رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
ontos
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
aweigh
تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
teleprinter
کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
rivnut
نوعی پرچ لولهای کور باساقه رزوه شده
teleprinters
کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
enthrusiasm
حرارت
pyogenic
حرارت زا
hotness
حرارت
fervidity
حرارت
fervidness
حرارت
mettlesome
با حرارت
verve
حرارت
ardor
حرارت
heat
حرارت
clammy
بی حرارت
warm
با حرارت
temperatures
حرارت
warmth
حرارت
adust
با حرارت
vehemence
حرارت
ardour
حرارت
heats
حرارت
warmed
با حرارت
fire
حرارت
fired
حرارت
fires
حرارت
warms
با حرارت
warmest
با حرارت
temperature
حرارت
heat transfer
انتقال حرارت
heats
حرارت دادن
heat unit
واحد حرارت
heat expansion
انبساط حرارت
heat exchange
تبادل حرارت
heat economy
اقتصاد حرارت
heat drop
افت حرارت
heat conductor
هادی حرارت
heats
گرما حرارت
heat absorption
جذب حرارت
zeal
ذوق حرارت
gradient
افت حرارت
ginger
تندی حرارت
steamy
پر حرارت پر بخار
steamiest
پر حرارت پر بخار
low heat cement
سیمان کم حرارت
strenuousness
حرارت و اصرار
steamier
پر حرارت پر بخار
gradients
افت حرارت
thermophysics
فیزیک حرارت
thermoregulation
تنظیم حرارت
transformation of heat
تبادل حرارت
interchange of heat
تبادل حرارت
impressment
جدیت حرارت
impetuosity
تندی حرارت
thermotherapy
حرارت درمانی
central heating
حرارت مرکزی
ardency
شور و حرارت
temperatures
درجه حرارت
heat of hydration
حرارت ئیدراسیون
calorimeter
حرارت سنج
calorification
تولید حرارت
calefactory
حرارت بخش
temperature
درجه حرارت
fervently
از روی حرارت
thermometer
حرارت سنج
expansion heat
حرارت انبساط
actinometer
حرارت سنج
thermometers
حرارت سنج
initiative
شوق و حرارت
energetically
از روی حرارت
actinometre
حرارت سنج
initiatives
شوق و حرارت
enthalpy
حرارت فعال
heat
حرارت دادن
heat
گرما حرارت
cherry rivet
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
preheat
قبلا حرارت دادن
reducer
کم کننده شعله یا حرارت
preheated
قبلا حرارت دادن
temperature
درجه حرارت دما
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
thermostable
باثبات در اثر حرارت
Fahrenheit
درجه حرارت فارنهایت
heatedly
از روی هیجان یا حرارت
thermoregulatory
وابسته تنظیم حرارت
thermoregulator
دستگاه تنظیم حرارت
live wire
آدم پر حرارت و با پشتکار
live wires
آدم پر حرارت و با پشتکار
to steam ahead or away
با حرارت کار کردن
thermolysis
تحلیل حرارت بدن
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
temperatures
درجه حرارت دما
thermal exposure
میزان جذب حرارت
tempering temperature
درجه حرارت بازپخت
sunbaked
حرارت افتاب دیده
burners
تولیدکننده حرارت در بالن
steam heating
ایجاد حرارت با بخار
burner
تولیدکننده حرارت در بالن
thermal resolution
حداقل اختلاف حرارت
filament temperature
درجه حرارت فیلامان
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
thermostat
تنظیم کننده حرارت
intermediate temperature
درجه حرارت متوسط
isothermal
نقاط هم حرارت اب دریا
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
low temperature
درجه حرارت پایین
preheats
قبلا حرارت دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com