Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
canula
لوله جراحی
Other Matches
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
surgery
جراحی
surgeries
جراحی
raspatory
سوهان جراحی
surgery
عمل جراحی
hysterotomy
جراحی رحم
surgical
وابسته به جراحی
surgical
عمل جراحی
surgical
مربوط به جراحی
bougie
میل جراحی
surgeries
اتاق جراحی
surgeries
عمل جراحی
A surgical operation .
عمل جراحی
surgery
اتاق جراحی
psychosurgery
جراحی روانی
surgically
از لحاظ جراحی
the knife
چاقوی جراحی
plastic surgery
جراحی پلاستیک
orthopedics
جراحی استخوان
surgical operation
عمل جراحی
aciurgy
عمل جراحی
surgical instruments
الات جراحی
forceps
انبر جراحی
operation
عمل جراحی
the knife
الت جراحی
postoperative
پس از عمل جراحی
neurosurgery
جراحی اعصاب
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
operate
عمل جراحی کردن
operated
عمل جراحی کردن
surgeon's knot
گره بخیه جراحی
scalpel
چاقوی کوچک جراحی
forceps
انبر جراحی انبرک
scalpel
باچاقوی جراحی بریدن
gouging
اسکنه جراحی بزورستانی
operates
عمل جراحی کردن
scalpels
باچاقوی جراحی بریدن
gouge
اسکنه جراحی بزورستانی
gouged
اسکنه جراحی بزورستانی
gouges
اسکنه جراحی بزورستانی
rhinoplasty
جراحی پیوندی بینی
scalpels
چاقوی کوچک جراحی
inoperable
غیر قابل جراحی
catheter
میل جراحی بول
abaptiston
اره جراحی مغز
plastic surgery
جراحی ترمیمی و زیبایی
abaptistum
اره جراحی مغز
ablator
الت بریدن در جراحی
operating theatres
نمایشگاه عمل جراحی
operating theatre
نمایشگاه عمل جراحی
bistoury
چاقوی کوچک جراحی
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
scrubs
ضد عفونی برای عمل جراحی
probang
میله گلو پاک کن جراحی
scrubbing
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrub
ضد عفونی برای عمل جراحی
swab
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
thoracotomy
عمل جراحی شکافتن جدارسینه
swabs
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
interne
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
scrubbed
ضد عفونی برای عمل جراحی
surgical
مربوط به امور پزشکی جراحی
tonsillectomy
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
pneumectomy
عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
emboly
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
osteoplastic
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
hysterectomize
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
face lifting
جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
embolectomy
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
vasectomy
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomies
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
stitch
بخیه جراحی بخیه زدن
stitched
بخیه جراحی بخیه زدن
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
operation
عمل جراحی عمل
clipped
لوله
pipe fitter
لوله کش
clippings
لوله
clip
لوله
hosing
لوله
pipe line
خط لوله
pipe layer
لوله کش
clips
لوله
tubes
لوله
pipe cutter
لوله بر
blast main
لوله دم
drain pipe
لوله
hose
لوله
noses
سر لوله
nose
سر لوله
ductile
لوله شو
fire hose
لوله اب
chimneys
لوله
downtake
لوله
hosed
لوله
blast pipe
لوله دم
pipelines
خط لوله
pipeline
خط لوله
hoses
لوله
discharge head
سر لوله
chimney
لوله
valves
لوله
valve
لوله
piped
لوله
spout
لوله
spouted
لوله
spouting
لوله
stave
لوله اب
bores
لوله
bore
لوله
hickey
لوله خم کن
rolls
لوله
rolled
لوله
roll
لوله
spouts
لوله
pipe
لوله
cannon
لوله
sequacious
لوله شو
nozzles
سر لوله اب
cannons
لوله
tube cutter
لوله بر
hosepipe
لوله
conduit
لوله
conduits
لوله
nozzle
سر لوله اب
tubulation
لوله
cylinder
لوله
plumber
لوله کش
tube
لوله
rouleau
لوله
cylinders
لوله
duct
لوله اب
water pipe
لوله اب
plumbers
لوله کش
drying tube
لوله نمگیر
ductule
لوله کوچک
drain pipe
لوله زهکشی
cast pipe
لوله چدنی
hydraulic pipe
خط لوله هیدرولیکی
dome-pot
لوله سفالی
drawtube
لوله دوربین
earth ware
لوله سفالی
well lining hoop
لوله چاه اب
weephole
لوله جداری
end plug
درپوش لوله
enteron
لوله هاضمه
exhaust pipe
لوله خروجی
feed pipe
لوله تغذیه
waste pipe
لوله زهکش
warning pipe
لوله خبر
flexible pipe
لوله خرطومی
wind pipe
لوله هواکش
wind pipe
لوله هوا
acetylene cylinder
لوله استیلن
earthenware pipe
لوله سفالین
education pipe
لوله تخلیه
electric lead pipe
لوله برکمن
electron tube
لوله الکترون
field drain pipe
لوله زهکشی
exhaust pipe
لوله اگزوز
tubular padlock
قفل لوله
drill pipe
لوله حفرکن
flexible pipe
لوله تاشو
bustle pipe
لوله حلقوی
bx cable
لوله ب ایکس
by pass
لوله فرعی
cable shield
لوله کابل
capillary tube
لوله موئین
capillary tube
لوله مویین
casing tube
لوله جدار
bourdon tube
لوله بوردون
applicator
سر لوله شیپوری
articulated pipe
لوله تاشو
axis of the bore
محور لوله
socket
دو راهی لوله
bleeding tube
لوله هواگیری
blind pipe
لوله غیرمشبک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com