English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (18 milliseconds)
English Persian
gas collector لوله جمع کننده گاز
Search result with all words
barrel reflector منعکس کننده لوله
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
burster tube لوله منفجر کننده
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
reducing pipe لوله احیاء کننده
utilidor لوله عایق کننده
Other Matches
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
sockets بست لوله دوراهی لوله
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
hosed لوله
bore لوله
fire hose لوله اب
hosepipe لوله
cannon لوله
duct لوله اب
hosing لوله
pipeline خط لوله
hoses لوله
pipelines خط لوله
tube cutter لوله بر
hickey لوله خم کن
cannons لوله
plumbers لوله کش
pipe layer لوله کش
pipe fitter لوله کش
pipe cutter لوله بر
nose سر لوله
stave لوله اب
valve لوله
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
pipe line خط لوله
noses سر لوله
plumber لوله کش
bores لوله
hose لوله
water pipe لوله اب
clipped لوله
discharge head سر لوله
clippings لوله
piped لوله
tubes لوله
clips لوله
clip لوله
spouts لوله
spouted لوله
conduit لوله
rouleau لوله
spout لوله
nozzle سر لوله اب
spouting لوله
nozzles سر لوله اب
conduits لوله
ductile لوله شو
rolled لوله
pipe لوله
rolls لوله
blast pipe لوله دم
sequacious لوله شو
blast main لوله دم
cylinder لوله
roll لوله
cylinders لوله
tubulation لوله
tube لوله
drain pipe لوله
downtake لوله
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
reducer لوله مبدل
metal conduit لوله حفاظ
steering column tube لوله فرمان
piping لوله کشی
oil pipeline لوله نفت
windpipe لوله هوا
stoneware pipe لوله سرامیکی
reducer لوله رابط
piping لوله گذاری
steel pipe لوله فولادی
soldering blowpipe لوله لحیمکاری
monkey wrench اچار لوله
weephole لوله جداری
exhausts لوله اگزوز
pipe cleaner لوله پاک کن
pump dale لوله تلمبه
exhaust لوله اگزوز
wind pipe لوله هواکش
observation pipe لوله پیزومتر
oil p لوله نفت
wind pipe لوله هوا
well lining hoop لوله چاه اب
main sewer لوله اصلی
flanges پیوند لوله
hoses لوله خرطومی
flange پیوند لوله
sewer pipe لوله فاضلاب
tube لوله دارکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com