English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
flexible fuel tubing لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
Other Matches
fuel supply line لوله سوخت رسانی
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flexible brake tubing لوله قابل انعطاف ترمز
flexible metal hose لوله فلزی قابل انعطاف
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
fuel injection سوخت رسانی
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
feed pump پمپ سوخت رسانی
supercharger دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
pliable قابل انعطاف
flexible قابل انعطاف
flexible shaft محور قابل انعطاف
lock step غیر قابل انعطاف
flexible disk دیسک قابل انعطاف
flexible cord سیم قابل انعطاف
flexible lead اتصال قابل انعطاف
flexible joint اتصال قابل انعطاف
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
unalterably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
unchangeably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
immutably <adv.> به طور غیر قابل انعطاف
bine هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
inelastic غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
fuel سوخت ماده قابل اشتعال
fueled سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling سوخت ماده قابل اشتعال
fuels سوخت ماده قابل اشتعال
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
finalization انجام رسانی
finalization بپایان رسانی
informatics اطلاع رسانی
electrification برق رسانی
photoconductivity نور رسانی
purveyance اذوقه رسانی
harmfulness زیان رسانی
transduction ورا رسانی
errands پیغام رسانی
errand پیغام رسانی
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
hydraulician عالم به علم اب رسانی
damage density چگالی اسیب رسانی
power supply mains شبکه برق رسانی
information استخبار خبر رسانی
gunlock وسیله اتش رسانی
power feed cable کابل برق رسانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
compuserve شبکه اصلی اطلاع رسانی
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
follow through چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
civil military action عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
asis Science Information Societyfor American انجمن امریکایی علم اطلاع رسانی
inflection انعطاف
inflexion انعطاف
inflexions انعطاف
inflections انعطاف
plasticity انعطاف
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
sockets بست لوله دوراهی لوله
plasticity انعطاف پذیری
elastic انعطاف پذیر
malleability قابلیت انعطاف
pliability قابلت انعطاف
resile انعطاف داشتن
rigidity انعطاف ناپذیری
rigid انعطاف ناپذیر
flexibility قابلیت انعطاف
flexible انعطاف پذیر
flexibtlity انعطاف پذیری
supple انعطاف پذیر
flexibility انعطاف پذیری
uncompromisingly غیرقابل انعطاف
uncompromising غیرقابل انعطاف
inflexibility انعطاف ناپذیری
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
waxy flexibility انعطاف پذیری مومی
flexibilitas cerea انعطاف پذیری مومی
malleable نرم وقابل انعطاف
wage rigidity انعطاف ناپذیری مزد
wage flexibility انعطاف پذیری دستمزد
intortion پیچش ساقه انعطاف
intorsion پیچش ساقه انعطاف
rigidity of prices انعطاف ناپذیری قیمت ها
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
rigidity of wages انعطاف ناپذیری مزدها
economic flexibility انعطاف پذیری اقتصادی
smooth <adj.> نرم وقابل انعطاف
flexible price قیمت انعطاف پذیر
nonflexible wage مزد انعطاف ناپذیر
flexible tariff تعرفه انعطاف پذیر
nonflexible price قیمت انعطاف ناپذیر
flexible footing شالوده انعطاف پذیر
flexible disk دیسک انعطاف پذیر
price rigidity انعطاف ناپذیری قیمت
price responsiveness انعطاف پذیری قیمت
flexible انعطاف پذیر تا شدنی
soft <adj.> نرم وقابل انعطاف
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
flexible pavement شوسه انعطاف پذیر
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
software flexibility انعطاف پذیری نرم افزار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
innervation عصب رسانی عصب گیری
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
fuel سوخت
burner frame سوخت
power fuel سوخت
combustion سوخت
propellant سوخت
catabolism سوخت
dissimilation سوخت
stoker سوخت
firing سوخت
fuelling سوخت
fuels سوخت
gasoline سوخت
fueled سوخت
propellants سوخت
fuelled سوخت
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
chokes دریچه سوخت
avgas سوخت طیاره
chemical fuel سوخت شیمیایی
fule pump پمپ سوخت
choked دریچه سوخت
solid fuel سوخت جامد
octane سوخت ماشینی
fuel storage انبار سوخت
fule injection تزریق سوخت
oil firing سوخت روغنی
burner سوخت پاش
burners سوخت پاش
fuel pump پمپ سوخت
fuel tank مخزن سوخت
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
aviation fuel سوخت هواپیما
fuel meter سوخت سنج
feeders سوخت رسان
feeder سوخت رسان
fuel tap شیر سوخت
choke دریچه سوخت
fuels سوخت موتور
fule pump تلمبه سوخت
gas fuel سوخت گازی
fireman سوخت گیر
fuelled سوخت موتور
metabolism سوخت وساز
raw fuel سوخت خام
fuelled سوخت دادن
metabolisms سوخت وساز
metabolism سوخت و ساز
metabolisms سوخت و ساز
fueled سوخت موتور
fuel سوخت دادن
fueled سوخت دادن
firemen سوخت انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com