Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
utilidor
لوله عایق کننده
Other Matches
insulator
عایق کننده روکش عایق
insulators
عایق کننده روکش عایق
insulated conduit tube
لوله عایق شده
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
damper
عایق تعدیل کننده
tightening material
مواد عایق کننده
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
burster tube
لوله منفجر کننده
reducing pipe
لوله احیاء کننده
barrel reflector
منعکس کننده لوله
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
gas collector
لوله جمع کننده گاز
barrel reflector
منعکس کننده وضع داخل لوله
insulator
جسم عایق ماده عایق
insulators
جسم عایق ماده عایق
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
بست لوله دوراهی لوله
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
insulation
عایق
non conductor
عایق
waterproofed
عایق اب
impediments
عایق
cloggy
عایق
waterproofs
عایق اب
waterproof
عایق اب
impediment
عایق
detent
عایق
dielectric
عایق
insulator
عایق
insulant
عایق
floor insulator
عایق کف
drag chain
عایق
insulators
عایق
pawl
عایق
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cleat
عایق انگلیسی
soundproof
عایق صدا
insulating bushing
بوش عایق
rainproof
عایق باران
insulation testing apparatus
عایق سنج
insulative
عایق کردن
insulated wire
سیم عایق
rachet
گیره عایق
wall insulator
عایق دیوار
non conducting
عایق گرما
sound insulation
عایق صدا
insulating cement
سیمان عایق
insulating material
جسم عایق
obstructions
مانع عایق
insulating material
مواد عایق
insulated wall
دیواره عایق
insulating varnish
لعاب عایق
insulation board
صفحه عایق
obstruction
مانع عایق
insulated tongs
انبر عایق
insulated plier
انبر عایق
insulated layer
لایه عایق
dielectric isolation
جداسازی با عایق
insulant
ماده عایق
electrical insulator
عایق الکتریکی
non conducting
عایق برق
insulating compound
مواد عایق
resistance
عایق مقاومت
braking
عایق مانع
insulate
عایق کردن
insulates
عایق سازی
insulating material
ماده عایق
brake
عایق مانع
braked
عایق مانع
brakes
عایق مانع
insulating
عایق کردن
weatherproof
عایق هوا
insulating
عایق سازی
insulates
عایق کردن
ideal dielectric
عایق کامل
mica dielectric
عایق میکا
battery insulator
عایق باتری
insulation
عایق گذاری
insulated
عایق دار
insulate
عایق سازی
slot insulation
عایق شیار
insulation
عایق کاری
fish paper
عایق کاغذی
adiabatic
عایق گرما
laggin
عایق بندی
circular loom
نای عایق
drag hook
قلاب عایق
insulate
با عایق مجزا کردن
lead in insulator
عایق سیم انتن
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
form insulation
عایق کاری قالب
insulates
با عایق مجزا کردن
insulating brick
اجر عایق بندی
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulated cable
کابل عایق شده
insulated conductor
هادی عایق شده
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
heat insulation
عایق کاری حرارتی
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
flameproof
عایق شعله ضد اتش
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
insulating
با عایق مجزا کردن
insulation fault
نقص عایق بندی
insulation fault
نقص عایق کاری
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
insulation protection
حفافت عایق بندی
weatherbeater
<adj.>
عایق رطوبتی، آب بند
insulation of concrete
عایق کاری بتن
insulation loss
تلف عایق بندی
insulation class
کلاس عایق بندی
isolate
عایق دار کردن
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
isolating
عایق دار کردن
isolates
عایق دار کردن
insulation defect
نقص عایق بندی
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
mess kit
فرف عایق غذاخوری
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
insulation
روپوش کشی عایق کردن
storm door
درب عایق هوای توفانی
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
clothing
عایق بندی روکش کشیدن
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
bushing
عایق غلاف حیله گردان
insulated cable
کابل عایق بندی شده
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchets
گیره عایق چرخ ضامن دار
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com