Dictiornary-Farsi | لوله فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
by pass	لوله فرعی


Other Matches

intubate	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
hoses	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end	انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring	حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni	رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens	لوله خروجی بیضه لوله منی
oviduct	لوله رحمی لوله فالوپ
sockets	بست لوله دوراهی لوله
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline	با خط لوله لوله کشی کردن
spigot	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
pipeline assets	وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression	میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
collimating sight	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
lateral	فرعی
incidents	فرعی
incident	فرعی
accessorial	فرعی
subsidiary	فرعی
minor	فرعی
subsidiaries	فرعی
succursal	فرعی
subaltern	فرعی
sub dam	سد فرعی
adjuncts	فرعی
adjunct	فرعی
derivative	فرعی
petty	فرعی
derivatives	فرعی
subalterns	فرعی
branch lines	خط فرعی
tributary	فرعی
byeffect	اثر فرعی
min	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
by	فرعی
tributaries	فرعی
accessory	فرعی
extrinsic	فرعی
inferiors	فرعی
inferior	فرعی
half deck	پل فرعی
branch line	خط فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
by-effect	اثر فرعی
ancillary	فرعی
secondary	فرعی
second class	فرعی
spillover effect	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
adjuncts	صفت فرعی
byways	راه فرعی
by-product	محصول فرعی
wayside	ایستگاه فرعی
by-products	محصول فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
sideshow	نمایش فرعی
overtones	صدای فرعی
appendages	دستگاه فرعی
appendage	دستگاه فرعی
side issues	مسئله فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
side issues	موضوع فرعی
side issue	مسئله فرعی
side issue	موضوع فرعی
insets	نقشه فرعی
inset	نقشه فرعی
subcommittees	کمیسیون فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
sideshows	نمایش فرعی
byway	راه فرعی
bypassing	مسیر فرعی
bypasses	مسیر فرعی
bypassed	مسیر فرعی
bypass	مسیر فرعی
side-effects	اثر فرعی
side-effect	اثر فرعی
side effect	اثر فرعی
annexing	شعبه فرعی
subdivision	بخش فرعی
token money	پول فرعی
tine	شاخ فرعی
annex	شعبه فرعی
annexes	شعبه فرعی
subsidiary	متمم فرعی
substrate	شکل فرعی
substation	ایستگاه فرعی
adjunct	صفت فرعی
sidetrack	جاده فرعی
subsections	قسمت فرعی
subsection	قسمت فرعی
sidetracked	جاده فرعی
subinterval	فاصله فرعی
subspace	فضای فرعی
corollary	نتیجه فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
submenu	منوی فرعی
underplot	داستان فرعی
sugroup	دسته فرعی
subclass	شعبه فرعی
suborder	راسته فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
by work	کار فرعی
probative	حقایق فرعی
secondary port	بندر فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
consequent pole	قطب فرعی
coproduct	محصول فرعی
second fiddle	شخص فرعی
cotype	نوعی فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
derived unit	واحد فرعی
secondary unit	واحد فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
colonnette	ستون فرعی
byname	اسم فرعی
byroad	جاده فرعی
sidepiece	چیز فرعی
side show	موضوع فرعی
side show	نمایش فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
side effects	اثرات فرعی
side dish	غذاهای فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
derived units	واحدهای فرعی
derived units	احاد فرعی
incidentals	اقلام فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
lay shaft	میله فرعی
link road	راه فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
minor constituent	عنصر فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor league	لیگ فرعی
incidental effect	اثر فرعی
floor jack	اهرم فرعی
diverticulum	جاده فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
dog leg	شاخه فرعی
rootlet	ریشه فرعی
retort tar	قطران فرعی
radicle	فرعی نازک
extension telephone	تلفن فرعی
quadrantal points	جهات فرعی
pseudocarp	میوه فرعی
municipal road	راه فرعی
subgenus	تیره فرعی
alternative airfield	فرودگاه فرعی
an off street	کوچه فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subclass	طبقه فرعی
articulated connecting rod	شاتون فرعی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
auxiliary switch	کلید فرعی
avocation	کار فرعی
backway	جاده فرعی
bypath	جاده فرعی
secondary position	موضع فرعی
alternate position	موضع فرعی
subgenus	جنس فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
affluent	رود فرعی
episode	داستان فرعی
episodes	داستان فرعی
accessory nerve	عصب فرعی
nervus accessorius	عصب فرعی
accessory substances	مواد فرعی
subfamily	تیره فرعی
subfamily	خانواده فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
sub station	پست فرعی
by pass	گذرگاه فرعی
sideway	فرعی از پهلو
by path	جاده فرعی
spur track	جاده فرعی
by product	فراورده فرعی
by product	محصول فرعی
by product	نتیجه فرعی