Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
purge valve
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
Other Matches
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
snorkeling
غواصی بکمک لوله و ماسک
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
re export
دوباره بیرون فرستادن
mouthpieces
لوله هوای غواص
mouthguard
لوله هوای غواص
mouthpiece
لوله هوای غواص
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
surfboat
قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
priming
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
lorgnette
عینک مخصوص روی بینی
lorgnettes
عینک مخصوص روی بینی
snorkels
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
bull dog wrench
اچار مخصوص لوله گاز
schnorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
vectograph
عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
speaking tube
لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
culvert
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
culverts
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
back pressure valve
سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
fog lookouts
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
flushing
اب را بافشار ریختن
barometric
بافشار هوا
froissement
حرکت بافشار
flushes
اب را بافشار ریختن
flush
اب را بافشار ریختن
propulsion
بجلوراندن بافشار
diffusion
تخلیه کردن بافشار
radojet
وسیله تخلیه هوا بافشار
hydromatic
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
pneumatic
بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
turbocharger
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
legg press
تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
die casting
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
turbojet
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
guise
ماسک
face wall
ماسک
guises
ماسک
masks
ماسک
mask
ماسک
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
masquer
ماسک پوش
gas mask
ماسک گاز
smoke mask
ماسک ضد دود
helmet
ماسک محافظ
helmets
ماسک محافظ
service anti gas respirator
ماسک ضد گاز
safty face shield
ماسک ایمنی
masker
ماسک دار
gas mask
ماسک ضد گاز
gas masks
ماسک گاز
breathing gear
ماسک تنفسی
a face-pack
ماسک صورت
gas masks
ماسک ضد گاز
face guard
ماسک محافظ
protective mask
ماسک ضد گاز
dust respirator
ماسک تنفسی
masked
ماسک زده
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
to be masked
نقاب یا ماسک زدن
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
death masks
ماسک صورت مرده
dust respirator
ماسک ضد گردو غبار
death mask
ماسک صورت مرده
face mask
ماسک محافظ صورت
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
septum
حفرههای بینی پره بینی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
mask
ماسک زدن پنهان کردن
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
masks
ماسک زدن پنهان کردن
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
facr piece
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
gas mixture shielded metal arc welding
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
sockets
بست لوله دوراهی لوله
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
geek
یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
masks
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
dispateh
فرستادن
sends
فرستادن
to a. letter
فرستادن
despatched
فرستادن
despatches
فرستادن
dispatches
فرستادن
to serve a subpoena on
فرستادن
sending
فرستادن
despatch
فرستادن
consign
فرستادن
remit
فرستادن
remits
فرستادن
remitted
فرستادن
remitting
فرستادن
hand over
فرستادن
send
فرستادن
despatching
فرستادن
dispatch
فرستادن
give off
<idiom>
فرستادن
to send back
پس فرستادن
to send off
فرستادن
send back
پس فرستادن
to send off
فرستادن
pack
فرستادن
send out
فرستادن
send round
فرستادن
packs
فرستادن
consigns
فرستادن
consigning
فرستادن
dispatched
فرستادن
consigned
فرستادن
send in
فرستادن
petticoatsfever
هوای زن
air blast
هوای دم
moist air
هوای تر
issues
نشریه فرستادن
delegated
به نمایندگی فرستادن
returns
پس فرستادن عودت
mission
بماموریت فرستادن
delegate
به نمایندگی فرستادن
returning
پس فرستادن عودت
jamming
پارازیت فرستادن
to send on fools errand
پی نخودسیاه فرستادن
returned
پس فرستادن عودت
missions
بماموریت فرستادن
to send down rain
باران فرستادن
to send a message
پیام فرستادن
issue
نشریه فرستادن
retransmit
دوباره فرستادن
send on
جداگانه فرستادن
return
پس فرستادن عودت
issued
نشریه فرستادن
delegates
به نمایندگی فرستادن
send-up
بزندان فرستادن
missend
اشتباها فرستادن
forwarded
فرستادن رساندن
send-ups
بزندان فرستادن
call for some one
پی کسی فرستادن
to call for anyone
پی کسی فرستادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com