Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
Other Matches
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
dreamiest
خواب مانند خواب الود
somnific
خواب اور خواب الود
dreamy
خواب مانند خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
doziest
خواب الود
dozy
خواب الود
sleepiest
خواب الود
drowsier
خواب الود
drowsy
خواب الود
drowsiest
خواب الود
somnolent
خواب الود
slumb
خواب الود
dozier
خواب الود
sleepy
خواب الود
somnifacient
خواب الود
slumberous
خواب الود
soporific
خواب الود
sleepier
خواب الود
slumbery
خواب الود
slumbrous
خواب الود
drowze
خواب الود بودن
heavy
غلیظ خواب الود
sleepily
بطور خواب الود
drowzy head
ادم خواب الود
sleepyhead
ادم خواب الود
drowsing
خواب الود کردن
heavies
غلیظ خواب الود
heavier
غلیظ خواب الود
heaviest
غلیظ خواب الود
poppied
خواب الود یا ارام
i feel sleepy
خواب الود هستم
drowse
خواب الود کردن
drowsed
خواب الود کردن
drowses
خواب الود کردن
sleepyheads
ادم خواب الود
drowze
چرت زدن خواب الود کردن
maunder
بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
ink jet printer
دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
pediatrics or pae
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
he makes rings round them
دست انهارا از پشت می بند د
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
besprent
پاشیده
rosy
گل پاشیده
disintegrated
از هم پاشیده
the early bird catches the worm
<proverb>
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
i was completely spattereed
به از رو تا به پایم گل پاشیده شد
sprinkles
پاشیده شدن
diffusible
پاشیده شدنی
disperse dye
رنگینه پاشیده
diperse phase
فاز پاشیده
dispersed phase
فاز پاشیده
disperse system
سیستم پاشیده
sugared
شکر پاشیده
perfusive
پاشیده شونده
sprinkled
پاشیده شدن
sprinkle
پاشیده شدن
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
to broadcast seed
تخمی که درهمه جا پاشیده شود
littery
ریخته و پاشیده درهم برهم
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
morpheus
الهه خواب خواب پرور
hypnagogic
خواب اور خواب کننده
dogsleep
خواب زودبر خواب دروغی
hypnogogic
خواب اور خواب کننده
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
child's play
بازی کودکان
disturbed children
کودکان پریشان
exceptional children
کودکان استثنایی
institutionalized children
کودکان پناهگاهی
infantile paralysis
فلج کودکان
disadvantaged children
کودکان محروم
play fellow
همبازی کودکان
touch wood
یکجوربازی کودکان
biddy basketball
بسکتبال کودکان
pediatrics
امراض کودکان
pediatrics
پزشکی کودکان
pedobaptism
تعمید کودکان
wading pool
استخر کودکان
matron
سرپرست کودکان
pediatric
مربوط به امراض کودکان
doggie
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
puerile breathing
تنفس خرخری کودکان
pediatrician
ویژه گر بیماریهای کودکان
piadology
شناسایی حالات کودکان
infant mortality
مرگ و میر کودکان
school age children
کودکان واجب التعلیم
baby farm
محل نگهداری کودکان
pedology
مبحث بهداشت کودکان
pemphigus
تاول کوفتی کودکان
playground ball
توپ پلاستیکی کودکان
children's apperception test
ازمون اندریافت کودکان
playroom
اتاق بازی کودکان
playrooms
اتاق بازی کودکان
puds
دست در زبان کودکان
child labor laws
قوانین کار کودکان
pud
دست در زبان کودکان
nursery rhymes
اشعار مخصوص کودکان
paedophilia
میل جنسی به کودکان
nursery rhyme
اشعار مخصوص کودکان
undies
زیر پوش کودکان
He is fast asleep.
خواب خواب است
arrest of judgment
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
child death rate
نرخ مرگ و میر کودکان
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
little pitchers have long ears
کودکان غالبا گوششان تیزاست
PO
پبشاب دان بزبان کودکان
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
floor hockey
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
hornbook
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
nursery governess
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
leading string
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
scaramouche
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
stockinet
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
scaramouch
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
roller coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
Santa Claus
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller-coasters
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
fogbound
مه الود
foggy
مه الود
caliginous
مه الود
thick
گل الود
feculent
گل الود
shod
گل الود
foamiest
کف الود
foamy
کف الود
foggier
مه الود
thickest
گل الود
foggiest
مه الود
thicker
گل الود
mire
گل الود
turbid
گل الود
spunous
کف الود
scummy
کف الود
spumy
کف الود
muddying
گل الود
muddiest
گل الود
muddy
گل الود
bedraggled
گل الود
sudsy
کف الود
lathery
کف الود
brumous
مه الود
dropsical
پف الود
muddier
گل الود
plashy
گل الود
spluttery
تف الود
foamier
کف الود
muddied
گل الود
turbid
مه الود
muddies
گل الود
muddies
خیس و گل الود
venomous
زهر الود
muddier
خیس و گل الود
muddiest
خیس و گل الود
sponge cake
کیک پف الود
fiercest
خشم الود
smeared with dirt
خاک الود
fiercer
خشم الود
fierce
خشم الود
muddy
خیس و گل الود
muddying
خیس و گل الود
sponge cakes
کیک پف الود
muddied
خیس و گل الود
nemire
گل الود کردن
puddle
گل الود کردن
puddles
گل الود کردن
passionate
هوس الود
based on private motives
غرض الود
fog
مه الود بودن
fogs
مه الود بودن
wrathful
قهر الود
like mad
خشم الود
tinged with cnvy
رشک الود
vapory
بخار الود
bemire
گل الود کردن
mud
گل الود کردن
fogginess
مه الود بودن
ensanguined
خون الود
muddilly
بطور گل الود
muddily
بطور گل الود
loblolly
چاله گل الود
go cart
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
oedipal
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
foggily
بطورمه الود یامبهم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com