Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
falter
لکنت زبان پیداکردن
faltered
لکنت زبان پیداکردن
falters
لکنت زبان پیداکردن
Other Matches
stuttering
لکنت زبان
tongue tie
لکنت زبان
stammering
لکنت زبان
impediment in speech
لکنت زبان گره
tongue tie
لکنت زبان داشتن
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
fumbles
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumbled
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumble
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
falteringly
با لکنت
mant
لکنت
stutters
لکنت
stuttered
لکنت
stammer
لکنت
stammered
لکنت
stutter
لکنت
stammers
لکنت
stammeringly
با لکنت
stutters
لکنت داشتن
stuttered
لکنت داشتن
stutter
لکنت داشتن
mant
لکنت داشتن
mant
با لکنت گفتن
fribble
لکنت داشتن
stammers
لکنت پیدا کردن
stammered
لکنت پیدا کردن
stammer
لکنت پیدا کردن
stumble
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbling
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbled
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbles
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
acquires
پیداکردن
loave
پیداکردن
acquiring
پیداکردن
to find out
پیداکردن
discover
پیداکردن
to pluck up heart
دل پیداکردن
to work out
پیداکردن
discovers
پیداکردن
discovering
پیداکردن
discovered
پیداکردن
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
short circuit
اتصال پیداکردن
shorter
اتصالی پیداکردن
short
اتصالی پیداکردن
slanted
شیب پیداکردن
slants
شیب پیداکردن
to form a habit
عادتی پیداکردن
put through
ارتباط پیداکردن
shortest
اتصالی پیداکردن
slant
شیب پیداکردن
outreach
دسترسی پیداکردن
to get into debt
وام پیداکردن
to get ones hand in
تسلط پیداکردن در
to come in to notice
اهمیت پیداکردن
to get into debt
بدهی پیداکردن
to come to an agreement
موافقت پیداکردن
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
faltered
تزلزل یا لغزش پیداکردن
to strike a bargain
درمعامله موافقت پیداکردن
autotomize
انفصال خودبخود پیداکردن
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
up hill
به بالا شیب پیداکردن
to butt out
پیش امدگی پیداکردن
preconceive
قبلا عقیده پیداکردن
syncopate
حالت غش یاسنکوپ پیداکردن
interdigitate
بهم اتصال پیداکردن
shining
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
to come to terms
سازش یا موافقت پیداکردن
crick
انقباض عضله پیداکردن
falters
تزلزل یا لغزش پیداکردن
falter
تزلزل یا لغزش پیداکردن
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
to come to an understanding
پیدا کردن سازش پیداکردن
diverge
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverged
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
photosensitize
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
to get the run of a metre
وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
diverges
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
have a bone to pick
بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
herbescent
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
to p upon any one's blunder
لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
eudemonology
مبحث اخلاقیات برای پیداکردن سعادت بشر
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
browsing
نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
acetolysis
تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
batters
خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
batter
خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
apt language
زبان ای پی تی
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
tongues
زبان
tongue
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
c++
زبان ++C
language lab
زبان
as one man
با یک زبان
apl language
زبان ای پی ال
glossa
زبان
abuser
بد زبان
abusers
بد زبان
two tongued
زبان
tongueless
بی زبان
tongue
[language]
زبان
language
زبان
hound's tongue
سگ زبان
languages
زبان ها
language
زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
languages
زبان
slavic
زبان اسلاوی
technical language
زبان تخصصی
idioms
زبان ویژه
assembly language
زبان همگذاری
target language
زبان هدف
sign language
زبان اشاره
assembly language
زبان اسمبلی
idiom
زبان ویژه
smooth tongued
چرب زبان
jargon
زبان حرفهای
tamil
زبان تمیل
jargon
زبان فنی
silver tongued
چرب زبان
Chinese
زبان چینی
simscript language
زبان سیمسکریپت
avestan
زبان اوستایی
ambiguous language
زبان مبهم
target language
زبان مقصود
philology
علم زبان
simula language
زبان سیمیولا
technical language
زبان فنی
baluchi
زبان بلوچی
slip of the tongue
لغزش زبان
assyrian
زبان اشوری
philology
زبان شناسی
sign language
زبان علامات
Dutch
زبان هلندی
Celtic
زبان سلتی
application oriented language
زبان کاربردی
algol
زبان الگول
standard language
زبان متعارف
sophist
زبان باز
aphasia
زبان پریشی
source language
زبان منبع
loll
زبان بیرون
an busive bellow
شخص بد زبان
an abusive bellow
شخص بد زبان
source language
زبان اصلی
algol 0
زبان الگول 06
monoglot
یک زبان دان
British
زبان انگلیسی
aramaean
زبان باستانی
aramaic
زبان ارامی
armenian
زبان ارمنی
the persian language
زبان فارسی
sign languages
زبان علامات
sign languages
زبان اشاره
the turkish language
زبان ترکی
accadian
زبان اکد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com