Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
strawberry mark
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
strawberry marks
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
Other Matches
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
congenital
مادرزادی
connate
مادرزادی
nevus
خال مادرزادی
naevus
خال مادرزادی
acheilia
فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
pulvinate
برامده
pulvinated
برامده
protrusive
برامده
convex
برامده
knotted
برامده
fermented
برامده
snaggy
برامده
bouffant
برامده
protuberant
برامده
excrescent
برامده
raised
برامده
biconvex
از دو سو برامده
bulgy
برامده
gibbous
برامده
callose
برامده
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
convexo convex
دوسو برامده
raise edges
لبههای برامده
stud welding
جوش برامده
exsert
برامده بودن
apogean
برامده اوجی
popeyed
چشم برامده
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
big
دارای شکم برامده
verrucose
برامده دارای زگیل
verrucous
برامده دارای زگیل
popeyed
دارای چشمان برامده
nose
نوک برامده هر چیزی
biggest
دارای شکم برامده
bigger
دارای شکم برامده
noses
نوک برامده هر چیزی
venous
دارای وریدهای برامده
cheeky
دارای گونههای برامده گستاخ
gearbox flange
لبه برامده جعبه دنده
cantle
قسمت برامده کمانی عقب زین
fly gallery
قسمت برامده کنار صحنه تاتر
knuckle kneed
دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
erythrean
قرمز
laky a
قرمز
vermeil
قرمز
erythroid
قرمز
redheads
مو قرمز
aka
قرمز
redder
قرمز
reddest
قرمز
vermilion
قرمز
reds
قرمز
raddle
گل قرمز
coralline
قرمز
sanguineous
قرمز
redhead
مو قرمز
bloodshot
قرمز
red line
خط قرمز
rubric
خط قرمز
vinaceous
قرمز
rubrics
خط قرمز
ponceau
قرمز
vermillion
قرمز
red
<adj.>
قرمز
cramoisy
قرمز
gules
قرمز
congo red
قرمز کنگو
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
infrared
زیر قرمز
rel pole
قطب قرمز
Cayenne
فلفل قرمز
red nucleus
هسته قرمز
infera red
مادون قرمز
murrey
قرمز ارغوانی
infrared
مادون قرمز
bright red
قرمز روشن
ripe lips
لبهای قرمز
body brick
اجر قرمز
minium
شنجرف قرمز
minium
اکسید قرمز
methyl red
قرمز متیل
phenol red
قرمز فنول
hot pepper
فلفل قرمز
first class brick
اجر قرمز
kidney bean
لوبیا قرمز
neutral red
قرمز خنثی
red lips
لبهای قرمز
red lead
سرب قرمز
gorcock
با قرقره قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
red card
کارت قرمز
red brick
اجر قرمز
encrimson
قرمز کردن
dressed inred
قرمز پوش
redlining
خط قرمز کشیدن
cresol red
قرمز کرزول
martagon
سوسن قرمز
oxide of copper
توتیای قرمز
nacarat
قرمز روشن
red letter
با حروف قرمز
infra red
زیر قرمز
reddened
قرمز شدن
gold fish
ماهی قرمز
reddening
قرمز کردن
reddens
قرمز کردن
reddens
قرمز شدن
elms
نارون قرمز
angrier
قرمز شده
angriest
قرمز شده
cochineal
قرمز دانه
caramels
مایل به قرمز
cochineal
قرمز شراب کش
reddened
قرمز کردن
redden
قرمز شدن
kidney beans
لوبیا قرمز
red peppers
فلفل قرمز
red pepper
فلفل قرمز
flush
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
flushing
قرمز کردن
caramel
مایل به قرمز
hot lines
تلفن قرمز
hot line
تلفن قرمز
goldfish
ماهی قرمز
ruddy
قرمز رنگ
redden
قرمز کردن
crimson
قرمز روناسی
infra-red
زیر قرمز
crimson
قرمز سیر
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
red lights
چراغ قرمز
Red chilli
فلفل قرمز
red light
چراغ قرمز
reddening
قرمز شدن
rubious
قرمز یاقوتی
chilli pepper
فلفل قرمز
rubescent
قرمز شونده
rubefy
قرمز کردن
rubefaction
قرمز سازی
rubefacient
قرمز کننده
roucou
قرمز بویا
rosily
برنگ قرمز
angry
قرمز شده
ruffous
قرمز کم رنگ
staring red
قرمز زننده
elm
نارون قرمز
scarlet
قرمز جگری
safflower carmine
قرمز کافیشه
scarlet
قرمز لاکی
rufous
قرمز کم رنگ
ochreish
قرمز چون گل اخری
rubricize
قرمز نشان دادن
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
carmine
نوعی رنگ قرمز
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
near infrared
زیر قرمز نزدیک
zincite
اکسید قرمز روی
red shift
جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore
اکسید قرمز روی
ruby zinc
اکسید قرمز روی
spatalite
اکسید قرمز روی
roset
رنگ نفاشی قرمز
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
rubiginous
برنگ قرمز اجری
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
pyrope
لعل قرمز سیر
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
rubricate
قرمز نشان دادن
vermeil
لعل قرمز رنگ
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
ultrared
انطرف اشعه قرمز
to tinge with red
کمی قرمز کردن
rudd
ماهی گول قرمز
dunlin
ابیای پشت قرمز
hot pepper
بوته فلفل قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
far infrared
زیر قرمز دور
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
plover page
ابیای پشت قرمز
crimson
لاکی قرمز کردن
magenta
یکجور رنگ قرمز
bloodier
خون الود قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
bloodiest
خون الود قرمز
bloody
خون الود قرمز
rubicund
رنگ مایل به قرمز
scarlet
قرمز مایل به زرد
fireback
قرقاول پشت قرمز
sanguine
قرمز برنگ خون
chianti
نوعی شراب قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com