English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mackle لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
Other Matches
spectroscopic binary دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
morote دوتایی
bigeminal دوتایی
dyadic دوتایی
binary star دوتایی
dual دوتایی
didymous دوتایی
double star دوتایی
duplexes دوتایی
doublets دوتایی
doublet دوتایی
dualism دوتایی
binary دوتایی
duos دوتایی
duo دوتایی
couplement دوتایی
duplex دوتایی
duad ترکیب دوتایی
binary compound ترکیب دوتایی
doublet band نوار دوتایی
binary notation نمادسازی دوتایی
binary operator عملگر دوتایی
binary relation رابطه دوتایی
binary search جستجوی دوتایی
binary system منظومه دوتایی
binary system سیستم دوتایی
binary alloy الیاژ دوتایی
dual indicator نشاندهنده دوتایی
dual magneto مگنتوی دوتایی
dyadic operation عملکرد دوتایی
morote uke دفاع دوتایی
dyadic operator عملگر دوتایی
duplicate مخزن دوتایی
dyadic operation عمل دوتایی
eclipse binary دوتایی گرفتی
dual compressor کمپرسور دوتایی
doughunt shape چنبره دوتایی
duplicated مخزن دوتایی
eclipse binary دوتایی کسوفی
duplicates مخزن دوتایی
duplicating مخزن دوتایی
doublet level ترازوی دوتایی
ni dan geri ضربه دوتایی با پا
binary operation عمل دوتایی [ریاضی]
flush bead moulding [تزئینات گچ بری دوتایی]
double-return stair پله های دوتایی
double shear تنش برشی دوتایی
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
double Dutch طناببازی دوتایی نامفهوم
coupled columns ستون های دوتایی
spectroscopic binary دوتایی طیف نمودی
interfertile اماده زاد و ولد دوتایی باهم
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
pass off تاشدن
buckles تاشدن
buckle تاشدن
buckled تاشدن
to pass off تاشدن
By a happy coincidence. دراثر حسن تصادف
to fog off دراثر رطوبت پوسیدن
windbound متوقف دراثر باد
ether extract ماده الی محلول دراثر
companionate بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
electrocution کشتن یا مرگ دراثر برق
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
frost hoil ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
suntan قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
suntans قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
strain hardening سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
lunitidal وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
moraine سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
windage کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
downwash زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoils سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoil سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
mercantilists مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
apparent wander انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
atmospheric refraction شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
at the owner's risk باشد
Benedictines باشد
admissibly باشد
some one or other هر کس باشد
reflexively باشد
custom's declaration باشد
Benedictine باشد
any old thing هر چه باشد
incomplete flower کم باشد
admissibleness باشد
beit so چنین باشد
if any اگر باشد
if he be اگر او باشد
coute que coute بهربهاکه باشد
stet بگذارید باشد
over crowding بیشتر باشد
at most خیلی باشد
keep your peck up دل داشته باشد
hydroxide داشته باشد
worksheet ی داشته باشد
whosoever هر شخصی که باشد
whoso هر شخصی که باشد
whencesoever از هرجا که باشد
be it so چنین باشد
let it be بگذارید باشد
let it remain as it is بگذارید باشد
quantum sufficit چندان که بس باشد
strays که متوقف نشده باشد
at f. منتهی خیلی باشد
perhaps so شاید چنین باشد
if necessary اگر لازم باشد
pitfully چنانکه سزاوارنکوهش باشد
if need be اگر لازم باشد
flocculence یا دسته پشم باشد
out of range که خارج از حد سیستم باشد
if i find an opportunity اگر مجالی باشد
straying که متوقف نشده باشد
pterygium گلبرگی که مانندبال باشد
as the case may be تاچه مورد باشد
shepherdesses شبان کلیسا که زن باشد
shepherdess شبان کلیسا که زن باشد
at all events بهر وسیله که باشد
at any price بهر قسمت که باشد
stray که متوقف نشده باشد
brilliantly چنانکه برجسته باشد
inviolably چنانکه سزاوارحرمت باشد
steady as you go راه ثابت باشد
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
May his soull live in peace. روحش شاد باشد
that depends تا چه شرایطی درکار باشد
theonomy کشوری که خداپادشاه ان باشد
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
how difficult soever it may be هر قدر سخت باشد
You neednt worry . Dont bother your head. خیالت راحت باشد
Keep your mind on your work. حواست بکارت باشد
HTTPD تصدیق و جستجو باشد
inoffensively بی انکه زننده باشد
caryatid ستونی که مجسمه زن باشد
well and good باشد چه ضرر دارد
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
i beam or i beam تیری که به شکل ) باشد
layer ل تصحیح خطا باشد
layers ل تصحیح خطا باشد
culpably چنانکه سزاوارسرزنش باشد
Mark my words . Remember what I told you . یادت باشد چه گفتم
i girder تیری که بشکل ) باشد
if any اگر داشته باشد
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
meetly چنانکه در خور باشد
by all means بهر قیمت که باشد
medially چنانکه درمیان باشد
Mind the step! حواست به پله باشد!
he must have gone باید رفته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com