English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (6 milliseconds)
English Persian
lira لیره سابق اتریش
liras لیره سابق اتریش
lire لیره سابق اتریش
Other Matches
quid یک لیره
pounds لیره
pounding لیره
pound لیره
pounded لیره
pounder لیره دار
turkey pound لیره عثمانی
sterling لیره استرلینگ
shiner لیره طلا
pistole لیره اسپانیولی
turkey pound لیره ترک
lire لیره ترک
sovereign شهریار لیره زر
sovereigns شهریار لیره زر
lira لیره عثمانی
lira لیره ترک
liras لیره عثمانی
liras لیره ترک
lire لیره عثمانی
pounder برحسب لیره کوبنده
it stood me in c 0 05 لیره برای من تمام شد
i owe him & پنج لیره به او بدهکار هستم
poundage مقدار پولی برحسب لیره
i am & out پنج لیره اشتباه حساب کردم
ci devant سابق
of old سابق
aforegoing سابق
predecessors سابق
one-time سابق
antecedent سابق
antecedents سابق
whilom در سابق
quondam سابق
former سابق
predecessor سابق
twelvepence سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
of yon مال سابق
as before <adv.> مانند سابق
given above سابق الذکر
former shampion قهرمان سابق
ex سابق قدیمی
olden پیشین سابق
before mentioned سابق الذکر
beforetime سابق بر این
by usage یا معمول سابق
foregoing سابق الذکر
ex- سابق قدیمی
unabated <adj.> به شدت سابق
hitherto سابق بر این
throwbacks باز گشت به سابق
antecede سابق یا اسبق بودن
bastille زندان عمومی سابق در
ci devant متعلق بدوره سابق
throwback باز گشت به سابق
ex prime minister رئیس الوزرای سابق
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
above سابق الذکر مذکور در فوق
more frequently than ever <adv.> نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
backsliding کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
Serbia کشور سابق صربیا که امروزه جزء جمهوری یوگوسلاوی است
disaffirm دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
e f t a (european free trade association اتریش
ruddock پول طلا لیره طلا
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
whorehouse جنده خانه [در باواریا و اتریش و سوئیس] [اصطلاح روزمره]
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com