English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
linear لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
Other Matches
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
transaction رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
gaps فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
gap فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
changed رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changes رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
change رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
deletion رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است
push down list لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
space فضای خالی
void فضای خالی
vacuity فضای خالی
spaces فضای خالی
free space فضای خالی
cavities فضای خالی
cavity فضای خالی
bad break فضای خالی
lacuna فضای خالی
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
blank سفید فضای خالی
blankest سفید فضای خالی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
clearance هوا فضای خالی فاصله
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
broken stowage فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
gutters فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutter فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
unpopulated تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
spacing فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
proportional spacing سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
devices لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
space میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
scans بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
delimit و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimited و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimiting و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimits و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
key کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
fielded بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
key کد شناسایی یا کلمه ای که برای رکورد ذخیره شده یا یک داده به کار می رود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
that in nothing to me برای من اهمیتی ندارد
it is indifferent to me برای من چه اهمیتی ندارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
it is not worth my while نمیارزد برای من ارزش ندارد
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
There is nothing to worry about. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
He has not enough experience for the position. برای اینکار تجربه کافی ندارد
... if you don't mind my asking ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
It doesnt make any difference to me . برای من فرقی نمی کند (ندارد)
There's no reason for concern. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
proceed time زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
developments زمان لازم برای توسعه محصول جدید
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
development زمان لازم برای توسعه محصول جدید
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
changes نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
journals رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
journal رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
changed نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
MD دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
MDs دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
diskless workstation ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
storage فضای لازم برای ذخیره سازی داده
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
complimentary mourning جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
directories در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directory در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
mkdir دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
areas اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
normal قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
scratched فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
boundary جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundaries جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
scratch فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
intermediate فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
directory در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
research توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
directories در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
kaury کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
researching توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
work file فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است
bucket فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
buckets فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
paged 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
transaction فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
movement فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
scanner فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
scanners فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
deceleration time زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
concentrate ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
scratchpad فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
storage فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
list فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
overlaying فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
overlays فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
overlay فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com