English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
explosion لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosions لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
Other Matches
diagonal matrix ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
abdomino این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
moderated list لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
subscribes افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
exchanging دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list لیست مدور لیست حلقوی
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
frequency component اجزای فرکانس
building component اجزای ساختمان
bag تعدادی از اجزای نا مرتب
composition نسبت اجزای سازنده
assets اجزای داده جدا
compositions نسبت اجزای سازنده
bags تعدادی از اجزای نا مرتب
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
array محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
entoptics شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
work breakdown روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
to orient compound نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
bridges تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
coldest اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
consumables موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
colds اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
cold اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
tabled لیست
list لیست
tabling لیست
tables لیست
table لیست
commodities محصول
crops محصول
cropped محصول
commodity محصول
crop محصول
fabric محصول
yielded محصول
fabrics محصول
outputs محصول
products محصول
yield محصول
proceeds محصول
yields محصول
harvest محصول
total product محصول کل
line محصول
lines محصول
harvested محصول
harvests محصول
return [on something] محصول
product محصول
output محصول
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
actions لیست امکانات
promotion list لیست ترفیعات
program listing لیست برنامه
listings لیست گیری
price list لیست قیمت
parts list لیست اجزاء
sequential list لیست ترتیبی
source listing لیست منبع
listing لیست گیری
target list لیست اماجها
inventory لیست موجودی
wage bill لیست حقوق
list لیست گرفتن
action لیست امکانات
two way list لیست دو طرفه
trig list لیست مثلثاتی
target list لیست هدفها
sublist زیر لیست
payroll لیست حقوق
symmetric list لیست متقارن
parts list لیست قطعات
waiting list لیست انتظار
chained list لیست زنجیری
check lists لیست مرجع
list of targets لیست هدفها
list structure ساختار لیست
list processing پردازش لیست
list processing لیست پردازی
dense list لیست متراکم
list of targets لیست اماجها
circular list لیست دایرهای
linear list لیست خطی
linked list لیست پیوسته
linked list لیست پیوندی
roll of honour لیست افتخار
rolls of honour لیست افتخار
chained list لیست زنجیرهای
load manifest لیست بارها
pay roll لیست حقوق
registers لیست یا فهرست
money list لیست حقوق
black list لیست سیاه
waiting lists لیست انتظار
register لیست یا فهرست
registering لیست یا فهرست
toil محصول رنج
productions محصول عمل
volatility product محصول فرار
produce ساختن محصول
produces ساختن محصول
branding نام محصول
toiling محصول رنج
brand نام محصول
toiled محصول رنج
outputs برونداد محصول
output برونداد محصول
production فراورده محصول
production تولید محصول
production محصول عمل
productions فراورده محصول
produced ساختن محصول
productions تولید محصول
brands نام محصول
off year سال کم محصول
net product محصول خالص
mass market product محصول پر فروش
marginal product محصول نهائی
margin product اضافه محصول
last year's produce محصول پارسال
intermediate product محصول واسطه
high grade product محصول درجه یک
gross yield محصول ناخالص
foison محصول فراوان
fission product محصول انشقاق
finished product محصول نهائی
fehling solution محصول فهلینگ
fehling reagent محصول فهلینگ
over production محصول زیادی
overhead product محصول سبک
product capabilities خواص محصول
home-grown محصول خانه
cash crop محصول فروشی
universal product code کد جامع محصول
turn over محصول بازده
standing crop محصول سرپا
program product محصول برنامه
product mix ترکیب محصول
product liability مسئولیت محصول
product differentiation اختلاف محصول
product differentiation تفاوت محصول
portfolio نمونه محصول
emblements محصول زمین
eluate محصول شویش
product diversification تنوع محصول
artifact محصول مصنوعی
artefacts محصول مصنوعی
artefact محصول مصنوعی
by-products محصول ضمنی
by-products محصول فرعی
by-product محصول ضمنی
artifacts محصول مصنوعی
end product محصول نهایی
incross اولادیا محصول
diversity of product تنوع محصول
distillate محصول تقطیر
crop rent اجاره محصول
coproduct محصول فرعی
condensate محصول میعان
coemption خرید کل محصول
by product محصول جنبی
by product محصول فرعی
average product محصول متوسط
average output محصول متوسط
adduct محصول افزایشی
products محصول حاصلضرب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com