Total search result: 202 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
priorities |
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه . |
priority |
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه . |
|
|
Other Matches |
|
interrupting |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupt |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupts |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
priorities |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
priority |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
trap |
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
poll |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
polled |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
polls |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
parallels |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
paralleling |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
parallel |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
paralleled |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
parallelling |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
parallelled |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
device |
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است |
devices |
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است |
transmissions |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
transmission |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
priority interrupt |
وقفه اولویت |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
red concept |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
interrupt |
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت |
interrupts |
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت |
interrupting |
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت |
moderated list |
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
weighting |
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
correcting |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
correct |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
corrects |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
dictionary |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
dictionaries |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
description |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
descriptions |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
BCC |
و لیست آنها را نشان نمیدهد |
list |
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه |
primary |
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند |
interrupting |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
interrupt |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
interrupts |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
references |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
reference |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
hash |
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها |
asynchronous |
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده |
pass |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
passes |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
passed |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
interrupts |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
interrupting |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
interrupt |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
hash |
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها |
attentions |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
attention |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
attentions |
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد |
attention |
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد |
manifested |
فهرست بارها لیست وسایل |
manifest |
فهرست بارها لیست وسایل |
excess listing |
لیست وسایل انفرادی مازاد |
manifesting |
فهرست بارها لیست وسایل |
manifests |
فهرست بارها لیست وسایل |
backward |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
backwards |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
conversion |
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر |
conversions |
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر |
daisy chain interrupt |
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند |
interrupt |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupting |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
maskable |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود |
interrupts |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
daisy chain |
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند |
name |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
names |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
disarms |
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد |
vectored interrupt |
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند |
disarmed |
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد |
disarm |
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد |
table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
symbol |
لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است |
tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
bras |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
bra |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
signal |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signalled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signaled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
interrupts |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
interrupting |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
interrupt |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود |
signal |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signaled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signalled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
cryptoancillary equipment |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
codec |
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند |
scanned |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scans |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scan |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
parallel |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
paralleling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
paralleled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
enhance |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
peripheral |
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2- |
users |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
enhanced |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
parallels |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
adapter |
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد |
enhances |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
enhancing |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
accessorize |
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره |
hardware |
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد |
parallelling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallelled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
user |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
non maskable interrupt |
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست |
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
ESDI |
واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک |
Hewlett Packard |
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها |
integrated |
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند |
buffer |
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند |
transmissions |
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری |
transmission |
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری |
duplexes |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
duplex |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
synchronous |
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
device driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
allocation |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
drivers |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
allocations |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
device handler |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
parity |
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است |
channeled |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channelled |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channel |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channels |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channeling |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
analog |
ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود |
kermit |
پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم |
parallelling |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallelled |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
paralleling |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
paralleled |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallels |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallel |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
share |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
shares |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
shared |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
wracks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
rack |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
scheduler |
برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند |
tails |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
echoing |
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود |
echoes |
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود |
bands |
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال |
tailed |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
tail |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
echo |
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود |
echoed |
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود |
physical |
توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند |
band |
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال |
transmission |
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,.. |
transmissions |
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,.. |
clears |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
bi directional |
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند |
clearest |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
clear |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
reversing |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |