Dictiornary-Farsi | لیگاند پوشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 62 (6 milliseconds)

English	Persian
ligation	لیگاند پوشی


Other Matches

ligand	لیگاند
monodentate ligand	لیگاند تک دندانه
tripod ligand	لیگاند سه پایهای
ligancy	لیگاند شوندگی
l.f.t.	نظریه میدان لیگاند
ligating atom	اتم لیگاند شونده
ligand fild theory	نظریه میدان لیگاند
ligand field stabilization energy	انرژی پایداری میدان لیگاند
l.f.s.e	energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
opercular	سر پوشی
planking	تخته پوشی
abnegation	چشم پوشی
renunciation	چشم پوشی
dandyism	شیک پوشی
glozing	پرده پوشی
obliviously	باچشم پوشی
connivance	چشم پوشی
up front	بیپرده پوشی
condonation	چشم پوشی
waiver	چشم پوشی
obliviousness	چشم پوشی
gloze	عیب پوشی
opaqueness	پشت پوشی
renouncement	چشم پوشی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .	عیب پوشی کردن
condoned	چشم پوشی کردن از
glozingly	ازراه عیب پوشی
to blanch over	پرده پوشی کردن
furring	تخته پوشی دولا
condone	چشم پوشی کردن از
conniving	چشم پوشی کردن
connives	چشم پوشی کردن
connived	چشم پوشی کردن
connive	چشم پوشی کردن
ignoring	چشم پوشی کردن
waive	چشم پوشی کردن
waived	چشم پوشی کردن
ignores	چشم پوشی کردن
waives	چشم پوشی کردن
eonism	مبدل پوشی جنسی
dandify	شیک پوشی کردن
secrecy	راز پوشی پوشیدگی
negligible	قابل چشم پوشی
transvestism	مبدل پوشی جنسی
ignore	چشم پوشی کردن
ignored	چشم پوشی کردن
condoning	چشم پوشی کردن از
condones	چشم پوشی کردن از
mumming	نقاب پوشی و لال بازی
planking	تخته پوشی چوب فرش
glasnost	صراحت و احتراز از پرده پوشی
NMI	وقفه غیرقابل چشم پوشی
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
overlook	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking	مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day <idiom>	تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
condonation	اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
planking	تخته پوشی تخته بندی

ligation

لیگاند پوشی