English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English Persian
matrix ماتریس
matrixes ماتریس
die ماتریس
lattice matrix ماتریس
matrix ماتریس [ریاضی]
Other Matches
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
z matrix ماتریس "زد"
null matrix ماتریس صفر
null matrix ماتریس تهی
nonsingular matrix ماتریس ناتکین
nonsingular matrix ماتریس عادی
minor of matrix کهاد ماتریس
matrix algebra جبر ماتریس
leontief matrix ماتریس لئونتیف
inverse matrix ماتریس عکس
order of matrix مرتبه ماتریس
symmetric matrix ماتریس متقارن
square matrix ماتریس مربعی
square matrix ماتریس مربع
transpose matrix ماتریس برگردان
triangular matrix ماتریس مثلثی
singular matrix ماتریس تکین
unit matrix ماتریس واحد
singular matrix ماتریس ویژه
singular matrix ماتریس منفرد
y matrix ماتریس ایگرگ
scalar ماتریس یک عنصری
residual matrix ماتریس مازاد
incidence matrix ماتریس تلاقی
core matrix ماتریس چنبرهای
diagonal matrix ماتریس قطری
dot matrix ماتریس نقطهای
boolean matrix ماتریس بولی
invert matrix ماتریس معکوس
drawing die ماتریس کششی
factor matrix ماتریس عاملی
identity matrix ماتریس واحد
nonsingular matrix ماتریس ناویژه
impedance matrix ماتریس امپدانس
correlation matrix ماتریس همبستگی
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
Jacobi matrix ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
the transpose of a matrix ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
matrix جای پیدایش ماتریس
matrixes جای پیدایش ماتریس
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impluse response matrix ماتریس انتقال ضربه
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
nonsingular matrix ماتریس غیر منفرد
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
singular matrix ماتریس غیر عادی
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
element یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
transpose matrix ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image [مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com