Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (2 milliseconds)
English
Persian
adjoint matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
adjunct matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
Other Matches
thins
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
extensions
الحاقی
accessional
الحاقی
extension
الحاقی
rider
الحاقی
riders
الحاقی
appendant
الحاقی
supplemental
الحاقی
adjunct
الحاقی
adjuncts
الحاقی
adjunctive
الحاقی
adjoint
الحاقی
concatenation operator
عملگر الحاقی
incorporative
الحاقی مشارکت
adventitious
خارجی الحاقی
paragogic
افزوده الحاقی
postpositive
الحاقی و بی تکیه
intromission
مواد الحاقی
joint
مشترک الحاقی
riders
ماده یا بند الحاقی
adjunct
فرع قسمت الحاقی
shaft extension
قسمت الحاقی محوری
adjuncts
فرع قسمت الحاقی
postpositive preposition
حرف اضافه الحاقی
paragoge
حرف یا هجای الحاقی
extension
تمدید قسمت الحاقی
rider
ماده یا بند الحاقی
extensions
تمدید قسمت الحاقی
suffixix
لفظ معنای الحاقی
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
rider
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
matrixes
ماتریس
matrix
ماتریس
lattice matrix
ماتریس
z matrix
ماتریس "زد"
die
ماتریس
matrix algebra
جبر ماتریس
null matrix
ماتریس صفر
null matrix
ماتریس تهی
nonsingular matrix
ماتریس ناتکین
nonsingular matrix
ماتریس عادی
singular matrix
ماتریس تکین
nonsingular matrix
ماتریس ناویژه
triangular matrix
ماتریس مثلثی
minor of matrix
کهاد ماتریس
order of matrix
مرتبه ماتریس
symmetric matrix
ماتریس متقارن
unit matrix
ماتریس واحد
square matrix
ماتریس مربعی
scalar
ماتریس یک عنصری
square matrix
ماتریس مربع
y matrix
ماتریس ایگرگ
transpose matrix
ماتریس برگردان
singular matrix
ماتریس منفرد
singular matrix
ماتریس ویژه
residual matrix
ماتریس مازاد
leontief matrix
ماتریس لئونتیف
invert matrix
ماتریس معکوس
factor matrix
ماتریس عاملی
drawing die
ماتریس کششی
dot matrix
ماتریس نقطهای
diagonal matrix
ماتریس قطری
correlation matrix
ماتریس همبستگی
core matrix
ماتریس چنبرهای
boolean matrix
ماتریس بولی
identity matrix
ماتریس واحد
inverse matrix
ماتریس عکس
matrix
ماتریس
[ریاضی]
incidence matrix
ماتریس تلاقی
impedance matrix
ماتریس امپدانس
identity matrix
ماتریس همانی
[ریاضی]
the transpose of a matrix
ترانهاده یک ماتریس
[ریاضی]
triangular matrix
ماتریس مثلثی
[ریاضی]
Jacobi matrix
ماتریس ژاکوبی
[ریاضی]
unit matrix
ماتریس همانی
[ریاضی]
matrix multiplication
ضرب ماتریس
[ریاضی]
square matrix
ماتریس مربعی
[ریاضی]
invertible matrix
ماتریس وارون
[ریاضی]
matrixes
جای پیدایش ماتریس
matrix
جای پیدایش ماتریس
impluse response matrix
ماتریس انتقال ضربه
impedance matrix
ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
dot matrix printers
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers
چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer
چاپگر یا ماتریس نقطهای
magnetic matrix memory
حافظه ماتریس مغناطیسی
singular matrix
ماتریس غیر عادی
nonsingular matrix
ماتریس غیر منفرد
semidefinite matrix
ماتریس نیمه معین
positive definite matrix
ماتریس همیشه مثبت
multivariable multimethod matrix
ماتریس چند متغیری- چندروشی
the main diagonal of a matrix
قطر اصلی یک ماتریس
[ریاضی]
upper triangular matrix
ماتریس بالا مثلثی
[ریاضی]
lower triangular matrix
ماتریس پایین مثلثی
[ریاضی]
element
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
payoff matrix
ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
scalar
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
row
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
transpose matrix
ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image
[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
thermal
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grids
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
wire matrix printer
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com