Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
invert matrix
ماتریس معکوس
Other Matches
thinned
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
z matrix
ماتریس "زد"
lattice matrix
ماتریس
matrixes
ماتریس
matrix
ماتریس
die
ماتریس
impedance matrix
ماتریس امپدانس
incidence matrix
ماتریس تلاقی
square matrix
ماتریس مربعی
square matrix
ماتریس مربع
nonsingular matrix
ماتریس ناتکین
inverse matrix
ماتریس عکس
singular matrix
ماتریس تکین
singular matrix
ماتریس ویژه
leontief matrix
ماتریس لئونتیف
singular matrix
ماتریس منفرد
identity matrix
ماتریس واحد
transpose matrix
ماتریس برگردان
matrix
ماتریس
[ریاضی]
boolean matrix
ماتریس بولی
y matrix
ماتریس ایگرگ
core matrix
ماتریس چنبرهای
unit matrix
ماتریس واحد
triangular matrix
ماتریس مثلثی
correlation matrix
ماتریس همبستگی
dot matrix
ماتریس نقطهای
drawing die
ماتریس کششی
factor matrix
ماتریس عاملی
diagonal matrix
ماتریس قطری
matrix algebra
جبر ماتریس
nonsingular matrix
ماتریس عادی
null matrix
ماتریس تهی
nonsingular matrix
ماتریس ناویژه
null matrix
ماتریس صفر
residual matrix
ماتریس مازاد
symmetric matrix
ماتریس متقارن
minor of matrix
کهاد ماتریس
order of matrix
مرتبه ماتریس
scalar
ماتریس یک عنصری
matrixes
جای پیدایش ماتریس
matrix
جای پیدایش ماتریس
matrix multiplication
ضرب ماتریس
[ریاضی]
semidefinite matrix
ماتریس نیمه معین
adjoint matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
adjunct matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
the transpose of a matrix
ترانهاده یک ماتریس
[ریاضی]
unit matrix
ماتریس همانی
[ریاضی]
identity matrix
ماتریس همانی
[ریاضی]
invertible matrix
ماتریس وارون
[ریاضی]
dot matrix printer
چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers
چاپگر یا ماتریس نقطهای
positive definite matrix
ماتریس همیشه مثبت
dot matrix printers
چاپگر با ماتریس نقطهای
square matrix
ماتریس مربعی
[ریاضی]
triangular matrix
ماتریس مثلثی
[ریاضی]
impedance matrix
ماتریس مقاومت فاهری
impluse response matrix
ماتریس انتقال ضربه
Jacobi matrix
ماتریس ژاکوبی
[ریاضی]
nonsingular matrix
ماتریس غیر منفرد
singular matrix
ماتریس غیر عادی
magnetic matrix memory
حافظه ماتریس مغناطیسی
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
element
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
payoff matrix
ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
the main diagonal of a matrix
قطر اصلی یک ماتریس
[ریاضی]
multivariable multimethod matrix
ماتریس چند متغیری- چندروشی
upper triangular matrix
ماتریس بالا مثلثی
[ریاضی]
lower triangular matrix
ماتریس پایین مثلثی
[ریاضی]
rows
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
row
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
conversing
معکوس
countering
معکوس
reversals
معکوس
counter
معکوس
countered
معکوس
reversal
معکوس
upside down
معکوس
conversed
:معکوس
contrary
معکوس
reciprocal
معکوس
reversible
معکوس
reverse
معکوس
negatives
معکوس
inverse
معکوس
reversion
معکوس
negative
معکوس
converse
معکوس
converses
:معکوس
converse
:معکوس
converses
معکوس
vice versa
معکوس
conversely
معکوس
conversing
:معکوس
converts
معکوس
converting
معکوس
converted
معکوس
convert
معکوس
conversed
معکوس
obverse
معکوس
reverses
معکوس
reversing
معکوس
reversed
معکوس
transpose matrix
ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
negative correlation
همبستگی معکوس
negative relation
رابطه معکوس
negative caster
گردش معکوس
back-up
معکوس ریختن
conversely
بطور معکوس
reverse slope
شیب معکوس
reverse speed
سرعت معکوس
lateral inversion
معکوس جانبی
reverse polarity
پلاریته معکوس
back up
معکوس ریختن
reverse video
ویدئوی معکوس
inverse feedback
واخوراند معکوس
reversal process
جریان معکوس
reverse bias
پیشقدر معکوس
reverse control
کنترل معکوس
reverse current
جریان معکوس
reciprocal
معکوس دوجانبه
reverse thrust
تراست معکوس
reverse osmosis
اسمز معکوس
reciprocal
متقابل معکوس
reversal film
فیلم معکوس
reverse pitch
گام معکوس
obversion
استنتاج معکوس
obcordate
قلبی معکوس
reverse bias
تغذیه معکوس
reversion
معکوس کردن
set back
معکوس پس زدن
retroaction
عمل معکوس
reversing
معکوس کننده
mirroring
معکوس نمودن
reversed
معکوس کردن
reverse
معکوس کردن
reverse
معکوس کننده
draw back
کشیدن معکوس
opposites
روبرو معکوس
opposite
روبرو معکوس
feedback
تزویج معکوس
backset
معکوس وارونه
reversed
معکوس کننده
reverses
معکوس کردن
reverses
معکوس کننده
back conductance
برقرسانایی معکوس
back formation
اشتقاق معکوس
reversing
معکوس کردن
back resistance
مقاومت معکوس
dis-
معکوس کردن
back splice
پیوند معکوس
reverse gears
دنده معکوس
reverse gear
دنده معکوس
inverse
واژگونه معکوس
inverse ratio
نسبت معکوس
inverse relationship
ارتباط معکوس
inverse voltage
ولتاژ معکوس
invert suger
قند معکوس
inverse ratio or proportion
نسبت معکوس
inverted file
فایل معکوس
countdown
شمارش معکوس
invertible
معکوس شدنی
inverter
معکوس کننده
switcheroo
عمل معکوس
inverted opening
گشایش معکوس
indian in reverse
هندی معکوس
countdowns
شمارش معکوس
inverted structure
ساختار معکوس
inverse function
تابع معکوس
sparse array
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
shift the rudder
معکوس کردن سکان
de-
معکوس عمل کردن
inverse
تابع معکوس
[ریاضی]
What invert sugar
قند معکوس چیست
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
inverse function
تابع معکوس
[ریاضی]
reverse video
صفحه نمایش معکوس
inverted file
فایل معکوس شده
retrogresses
ترقی معکوس کردن
inverse electrode current
جریان الکتردی معکوس
inverse current
جریان ولتاژ معکوس
inverting circuit
مدار معکوس کننده
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
backfire
نتیجه معکوس گرفتن
backfires
نتیجه معکوس گرفتن
double quartan fever
نوبه ربع معکوس
retrogressing
ترقی معکوس کردن
couple back
معکوس تزویج شدن
backfiring
نتیجه معکوس گرفتن
back turns of armature
سیمپیچی معکوس ارمیچر
king's indian in reverse
هندی شاه معکوس
retrogressed
ترقی معکوس کردن
retrogress
ترقی معکوس کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com