Dictiornary-Farsi | مادر شوهر نامادری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
mother in law	مادر شوهر نامادری


Other Matches

mother in low	مادر شوهر
stepfather	شوهر مادر
stepfathers	شوهر مادر
mother-in-law	مادر شوهر
mothers-in-law	مادر شوهر
brother in low	برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncles	شوهر عمه شوهر خاله
uncle	شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law	برادر شوهر شوهر خواهر
stepmother	نامادری
surrogate mother	نامادری
step mother	نامادری
stepmothers	نامادری
silver cord	محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
stepdame	نامادری مادراندر
foremother	مادر مادر بزرگ
hub or hub by	شوهر
man	شوهر
bachelor	زن بی شوهر
bachelors	زن بی شوهر
husbands	شوهر
coupled	زن و شوهر
couples	زن و شوهر
husband	شوهر
discovert	بی شوهر
feme sole	زن بی شوهر
mans	شوهر
pair	زن و شوهر
hubby	شوهر
couple	زن و شوهر
trigamist	زن سه شوهر
hubbies	شوهر
spouse	زن یا شوهر
spouses	زن یا شوهر
wedded	زن و شوهر
espoused	شوهر دادن
espouse	شوهر دادن
marry	شوهر دادن
marries	شوهر دادن
give in marriage	شوهر دادن
espouses	شوهر دادن
cuckolds	شوهر زن زانیه
cuckolding	شوهر زن زانیه
matrons	زن شوهر دار
wed	زن یا شوهر دادن
matron	زن شوهر دار
cuckolded	شوهر زن زانیه
cuckold	شوهر زن زانیه
espousing	شوهر دادن
monogamous	دارای یک زن یا یک شوهر
brother-in-law	شوهر خواهر
polyandrist	زن چند شوهر
polygamist	شوهر چند زن
bigamous	دارای دو زن یا دو شوهر
brothers-in-law	شوهر خواهر
fathers-in-law	پدر شوهر
father-in-law	پدر شوهر
step son	پسرزن یا شوهر
father in law	پدر شوهر
monandry	اعتیاد به یک شوهر
brother in law	شوهر خواهر
married	شوهر دار
marriageable	تنه شوهر
monandrous	دارای یک شوهر
monandry	زندگی با یک شوهر
sister in law	خواهر شوهر زن برادر
privacy between husband and wife	خلوت بین زن و شوهر
he got off his daughters	دخترهایش را شوهر داد
judicial separaion	جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
admetus	شوهر السس تیس
nubility	تنه شوهر بودن
jointure	دارایی مشترک زن و شوهر
polygamous	چند شوهر ه چندگان
her much older husband	شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
to wear breeches	بر شوهر خود مسلط بودن
step daughter	دختر اندر دخترزن یا شوهر
her next was a merchant	شوهر بعدی وی بازرگان بود
nephews	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
pin money	پول جیبی شوهر به همسرش
to live like cat and dog	دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
polyandric	چند شوهره وابسته بچند شوهر
polyandrous	چند شوهره وابسته بچند شوهر
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon	زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony	انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia	دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
mother-in-law	مادر زن
matriarch	مادر
mother liquid	مادر اب
mamma	مادر
mother in law	مادر زن
mamas	مادر
mater	مادر
mama	مادر
matricide	مادر کش
matriarchs	مادر
mothers-in-law	مادر زن
parenticide	مادر کش
mothered	مادر
mothering	مادر
mother liquor	مادر اب
mothers	مادر
mother	مادر
mother in low	مادر زن
motherless	بی مادر
matricidal	مادر کش
mammas	مادر
mums	مادر
stepmothers	مادر
stepmother	مادر
mum	مادر
mom	مادر
moms	مادر
original map	نقشه مادر
mother substitute	جانشین مادر
mother surrogate	جانشین مادر
motherlike	مادر وار
parent	پدر یا مادر
orphan	بی پدر و مادر
parricides	مادر کشی
moon calf	خل مادر زاد
grannies	مادر بزرگ
parricide	مادر کشی
orphaned	بی پدر و مادر
mother liquer	باز مادر
orphans	بی پدر و مادر
parant body	جسم مادر
parent chain	زنجیر مادر
parent company	شرکت مادر
tendered	کشتی مادر
tenderest	کشتی مادر
tendering	کشتی مادر
Mother's Day	روز مادر
thetis	مادر اشیل
granny	مادر بزرگ
uniparental	از یک پدر و مادر
virgin mary	مادر عسیی
mother figures	مادر- نماد
tender	کشتی مادر
grandmas	مادر بزرگ
parent ship	کشتی مادر
paternal grandmother	مادر بزرگ
metropolis	مادر شهر
mother figure	مادر- نماد
matricide	مادر کشی
metropolises	مادر شهر
grandmother	مادر بزرگ
control map	نقشه مادر
dame fortune	مادر روزگار
grandmothers	مادر بزرگ
metropolitan	مادر شهری
mothers	مادر ننه
foster mother	مادر رضاعی
grandma	مادر بزرگ
sultana	زن یا مادر یا دخترسلطان
trunk	مادر سیم
congenitally	ازشکم مادر
collecting tank	مخزن مادر
godmothers	مادر تعمیدی
godmother	مادر تعمیدی
base map	نقشه مادر
bed rock	سنگ مادر
sultaness	زن یا مادر یا دخترسلطان
sultanas	زن یا مادر یا دخترسلطان
main lines	نهر مادر
by birth	ازشکم مادر
main line	نهر مادر
chart base	چارت مادر
mothering	مادر ننه
grand mother	مادر بزرگ
matronymic	مادر نامی
head well	مادر چاه
grannie	مادر بزرگ
motherlands	مادر میهن
home port	پایگاه مادر
trunks	مادر سیم
congenital	مادر زادی
grandame	مادر بزرگ
mother	مادر ننه
motherland	مادر میهن
grand uncle	عموی مادر
grand uncle	دایی مادر
mothered	مادر ننه
sponsor	پدر یا مادر تعمیدی
godparents	پدر یا مادر تعمیدی
homeland	سرزمین پدر و مادر
home	سرزمین پدر و مادر
sponsors	پدر یا مادر تعمیدی
virgin birth	از مادر باکره بدنیاامدن
birthmark	خال مادر زادی
godparent	پدر یا مادر تعمیدی
matriarchies	مادر سالاری شه مادری
birthmarks	خال مادر زادی
matriarchy	مادر سالاری شه مادری
sponsoring	پدر یا مادر تعمیدی
grans	مخفف مادر بزرگ
half-caste	فرنگی پدروهندی مادر
matricide	قاتل مادر مادرکش
jujitsu	مادر ورزشهای رزمی