Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
Other Matches
intermoleculary
بین ذرات در داخل ذرات
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermolecular
در داخل ذرات
glycogenesis
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
plain flap
فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
registries
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
protagon
جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
registry
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
newel
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
kruger flap
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
maps
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
amylaceous
نشاستهای
amyloid
نشاستهای
farinaceous
نشاستهای
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
subroutine
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
fecula
ماده نشاستهای
library paste
چسب نشاستهای
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
arrowroot
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
antifreeze
مادهء ضد یخ
terminals
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
antivitamin
مادهء ضدویتامین
antivenin
مادهء ضدسم
antitoxin
مادهء ضدسم
aroma
مادهء عطری
aromas
مادهء عطری
exudate
مادهء مترشحه
exudate
مادهء تراویده
inulin
ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
adsorbate
مادهء جذب شده
cartesian coordinates
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
hyoscyamine
مادهء شبه قلیایی سیکران
actiniferous
دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
achromatin
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
sugared
قندی
candied
قندی
sugary
قندی
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
conic
کله قندی
sugarloaf
کله قندی
sugar maple
افرای قندی
sugar loaf
کله قندی
conical
کله قندی
chamfered end
کله قندی
saccharinity
حالت قندی
antimatter
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
door stop
دکمه کله قندی
conical
کله قندی مخروطی
maltose
ماده قندی سمنوی جو
levulose
قندی بفرمول 6O 21H6C
saccharine
قندی محتوی قند
glycosuria
ماده قندی درادرار
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
omphalos
سنگ کله قندی ناف
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
hard maple
افرای قندی قند افرا
electuary
معجون خمیردارو دوای قندی
sucker
خروس قندی اب نبات مکیدنی
suckers
خروس قندی اب نبات مکیدنی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
fructose
ماده قندی میوه ماینه رو
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
lactosuria
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
malose
ماده قندی سمنو 11O22H 21C
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
sugars
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
mannose
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
cone
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
ingredient
ذرات
ingredients
ذرات
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
sand blasting
ذرات سنگ
blood corpuscles
ذرات خون
roily
پر از ذرات رسوبی
fundamental particles
ذرات بنیادی
denseness
تراکم ذرات
radioactive rays
ذرات رادیواکتیو
molecular attracticm
جاده ذرات
weight of solids
وزن ذرات
cosmic particles
ذرات کیهانی
metal foulings
ذرات فلز
barrier penetration by particles
نفوذ ذرات در سد
planetesimal
ذرات سیارهای
particle physics
فیزیک ذرات
allergen
ذرات الرژی زا
intermolecular
بین ذرات
elementary particles
ذرات بنیادی
planetesimal hypothesis
فرضیه ذرات سیارهای
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
emulsion
ذرات چربی دراب
segregation
تفکیک ذرات بتن
absorption of charged particles
جذب ذرات باردار
effective size of grain
قطر موثر ذرات
thershold temperature
استانه دمای ذرات
nebulize
تبدیل به ذرات کردن
emulsions
ذرات چربی دراب
emulsioning
ذرات چربی دراب
particulate
دارای ذرات ریز
particle physics
فیزیک ذرات اتمی
pollinium
توده ذرات گرده گل
cascade impactor
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioned
ذرات چربی دراب
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
emulsifies
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
dispersion
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
emulsify
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis
افزودگی ذرات سفید خون
isometric
دارای ذرات ریز متساوی
cohesion
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
isometrics
دارای ذرات ریز متساوی
polymerization
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
fall out
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
granulate
دارای ذرات ریز کردن
emulsified
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
cohesion
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
suspensoid
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
nucleon
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
kinetic theory
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
achondrite
سنگ الماس بدون ذرات گرد
micronize
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
dispersoid
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
grain orientation
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
emulsioning
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomizing
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
haze
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
kinetic theory of heat
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
mist
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
emulsioned
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mists
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
atomizes
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsions
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
texture
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsion
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomized
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
textures
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomises
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
electrophoresis
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
atomize
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
physical analysis
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
aerosols
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomisers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
iceneedle
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
binders
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
aerosol
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
binder
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com