English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
Other Matches
photoconductive مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
photon تنها یک الکترون تابش شود
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
antivitamin مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
humectant مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
bubble bath مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
antigen مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
phosphor مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
antigens مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
electronics شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
non interlaced سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
ferric oxide مادهای
ferrite مادهای
single base تک مادهای
volatile مادهای با فشاربخار زیاد
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
abrazitic مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
acetylcholine مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
dopant مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
alkalis قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
conductor مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
alkali قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
conductors مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
succubus جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
anticatalyst مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
material مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
disks صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
materials مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
disk صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
thinnest روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
succuba جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
hydrolyte جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
multicellular مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
thins روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
additives مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
thinners روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
total radiation تابش کل
radiation of heat تابش
radiational تابش
glint تابش
glitter تابش
glinted تابش
radioactivity تابش
eradiation تابش
effulge تابش
effulgence تابش
irradiation تابش
glinting تابش
fulgency تابش
lustre تابش
phosphorogenic تابش زا
glints تابش
radiation تابش
isodose هم تابش
emissions تابش
brilliance تابش
glittered تابش
coruscation تابش
emission تابش
glows تابش
glitters تابش
glowed تابش
shine تابش
shines تابش
erythema تابش
glow تابش
metal deactivator مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
antibiotic مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
irradiancy درخشندگی تابش
radiant intensity شدت تابش
soaking تابش متعادل
polarized radiation تابش قطبیده
electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی
irradiance درخشندگی تابش
radiation constants ثابتهای تابش
radiation density تراکم تابش
solarization تابش افتاب
soft radiation تابش نرم
shine فروغ تابش
shines فروغ تابش
radiation pattern الگوی تابش
radiation loss گمگشتگی تابش
radiation laws قوانین تابش
thermal emission تابش حرارتی
irradiation تابش دهی
radiation intensity شدت تابش
radiation hazard گزند تابش
thermal radiation تابش حرارتی
radiation field میدان تابش
radiation efficiency راندمان تابش
sunshine تابش افتاب
flashes تابش انی
primary cosmic rays تابش کیهانی
heat radiation تابش گرما
fluorescence تابش ماهتابی
radiometer تابش سنج
cosmic rays تابش کیهانی
irradiate تابش دادن
irradiated تابش دادن
irradiates تابش دادن
angle of incidence زاویه تابش
sheen تابش برق
angle of reflection زاویه تابش
irradiating تابش دادن
anneal پخت تابش
cosmic radiation تابش کیهانی
wave radiation تابش موج
flash تابش انی
background radiation تابش زمینه
bolometri تابش سنجی
energy radiation تابش انرژی
emissivity تابش نسبی
lustreer تابش فروزندگی
incidence angle زاویه تابش
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
ultraviolet radiation تابش فرابنفش
black light تابش فرابنفش
exciting radiation تابش برانگیزاننده
spectrum گستره تابش
annihilation radiation تابش نابودی
flashed تابش انی
visible radiation تابش مرئی
candescent تابش یاگرما
negatron الکترون
electrons الکترون
electron الکترون
isoelectronic هم الکترون
traces رد الکترون
traced رد الکترون
trace رد الکترون
electron donor الکترون ده
coelectron هم الکترون
glow التهاب تابش گداختگی
radiation of heat انتقال گرمابوسیله تابش
hard radiation تابش یا پرتو سخت
opalescence تابش قوس و قزحی
bolometric magnitude قدر تابش سنجی
ionizing radiation تابش یون ساز
continuous background radiation تابش زمینهای پیوسته
ionizing radiation تابش یونیزه کننده
blackbody radiation تابش جسم سیاه
flames مشتعل شدن تابش
glowed التهاب تابش گداختگی
polarized electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی قطبیده
near ultraviolet radiation تابش فرابنفش نزدیک
flame مشتعل شدن تابش
net radiation factor ضریب تابش خالص
glows التهاب تابش گداختگی
planck's radiation law قانون تابش پلانک
kirchhoff radiation law قانون تابش کیرشهف
electron spin تنیدگی الکترون
valence electron الکترون والانس
photo electron فوتو الکترون
photo electron الکترون نوری
electron spin اسپین الکترون
electrophile الکترون دوست
electron transition انتقال الکترون
electron tube لوله الکترون
electron volt الکترون ولت
electron trajectory مسیر الکترون
electron transition عبور الکترون
electroneutrality الکترون خنثایی
electron acceptor پذیرنده الکترون
primary electron الکترون اولیه
electron acceleration شتاب الکترون
valence electron الکترون رسانایی
nonbonding electron الکترون ناپیوندی
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
conduction electron الکترون رسانش
conduction electron الکترون رسانایی
mass of the electron جرم الکترون
density of electron چگالی الکترون
high energy electron الکترون پر انرژی
concentration of electron چگالی الکترون
charge of the electron بار الکترون
nuclear electron الکترون هسته
emission صدور الکترون
bound electron الکترون بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com