English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
ergotine ماده اصلی سگاله
Other Matches
subsistance ماده اصلی
substances ماده اصلی
substance ماده اصلی
ossein ماده اصلی استخوان
stearin ماده اصلی پیه
mica substrate ماده اصلی میکا
product محصول اصلی از ماده خام
protoplasm ماده اصلی جسم سلولی
products محصول اصلی از ماده خام
responder ماده اصلی خرج فشنگ
granulose ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
substrate ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
ergot of rye سگاله
ergot سگاله مرض
ergotize سگاله زده کردن
kaolin خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
ergotism مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
point four چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
article ماده
articles ماده
substances ماده
metals ماده
materials ماده
material ماده
items ماده
bitch سگ ماده
bitched سگ ماده
bitches سگ ماده
bitching سگ ماده
stuffless بی ماده
metal ماده
antimatter ضد ماده
anti matter ضد ماده
nanny goat بز ماده
nanny goats بز ماده
nany بز ماده
abscess ماده
agents ماده
agent ماده
female ماده
foamed meterid ماده کف
matter ماده
stuff ماده
stuffed ماده
mattered ماده
item ماده
stuffs ماده
mattering ماده
abscesses ماده
provision ماده
stipulation ماده
matters ماده
monoclinous نر و ماده
clause ماده
clauses ماده
catch for door bolt ماده
substance ماده
mucin ماده بزاقی
malkin ماده شیطان
solvate ماده محلول
coloring agent ماده رنگ
smoke agent ماده دودانگیز
acceptor ماده پذیرا
single clause bill ماده واحده
she wolf ماده گرگ
exereta substance ماده پس داده
coloring substance ماده رنگ
explosive d. ماده منفجره دی
she wolf گرگ ماده
coloring matter ماده رنگ
break clause ماده نقض
materials ماده کار
urea ماده پیشاب
material ماده کار
abiotic substance ماده بیجان
vermicide ماده کرم کش
vomitus ماده قی شده
female f. قوش ماده
female plug دو شاخه ماده
vomitus ماده مستفرغه
casein ماده پنیری
ferroelectric material ماده فروالکتریک
n type material ماده نوع "ان "N
ovum یاخته ماده
abhesive ماده ضد چسبندگی
cow ماده گاو
cowed ماده گاو
lionesses ماده شیر
pea ken طاوس ماده
malkin ماده دیو
mulch ماده شیمیایی
she deer گوزن ماده
white matter ماده سفید
bull whale نهنگ ماده
chronogram ماده تاریخ
chlorophyl ماده سبزگیاهی
lioness ماده شیر
sexed بطورمشخص نر یا ماده
fecula ماده نشاستهای
mulches ماده شیمیایی
female connector بسط ماده
female connector اتصال ماده
cowing ماده گاو
active material ماده موثر
developer agent ماده فهور
pesticides ماده ضدافت
pesticide ماده ضدافت
tongue and groove joint اتصال نر و ماده
cow calf گوساله ماده
antiset ماده ضد ته نشین
toxic agent ماده سمی
the female sex جنس ماده یا زن
metals ماده مذاب
corrodent ماده اکاله
clauses ماده قانون
metal ماده مذاب
mineral material ماده کانی
toxic substance ماده سمی
mattery ماده مانند
mineral material ماده معدنی
thermite ماده ترمیت
tabbies گربه ماده
disinfector ماده ضدعفونی
oxime ماده اوکسیم
clause ماده قانون
thermate ماده ترمیت
foodstuff ماده غذایی
foodstuffs ماده غذایی
insoluble ماده حل نشدنی
chlorophyll ماده سبزگیاهی
raw material ماده خام
atropine ماده اتروپین
deglutinate ماده لزج
synchronous material ماده مصنوعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com