English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
ether extract ماده الی محلول دراثر
Other Matches
solvate ماده محلول
pigments رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigment رنگ غیر محلول ماده رنگی
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
fibrin ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
windbound متوقف دراثر باد
to fog off دراثر رطوبت پوسیدن
By a happy coincidence. دراثر حسن تصادف
companionate بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
electrocution کشتن یا مرگ دراثر برق
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
frost hoil ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
strain hardening سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
suntans قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
lunitidal وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
suntan قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
moraine سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
windage کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
downwash زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
pigments ماده رنگی ماده ملونه
antifreezing solution محلول ضد یخ
solution حل محلول
dilution محلول
solution محلول
solvable محلول
solutions محلول
solutions حل محلول
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
soluble حل شدنی محلول
acid solution محلول اسید
water glass شیشه محلول
ammonia water محلول امونیاکی
benedict's solution محلول بندیکت
battery solution محلول باتری
alkaline solution محلول قلیایی
buffer محلول تامپون
saline محلول نمک
buffer solution محلول بافر
acid soluble محلول در اسید
caustic solution محلول سوزاور
normal solution محلول نرمال
stock solution محلول ذخیره
dissolved solids مواد محلول
ideal solution محلول ایده ال
solid solution محلول جامد
emulsoid محلول سریشمی
soap solution محلول صابون
ammonia محلول امونیاک
soild solution محلول جامد
standard solution محلول استاندارد
cutting solution محلول برش
pseudosolution شبه محلول
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
javelle water محلول هیپوکلریت سدیم
aromatic vinegar محلول سرکه و کافور
solate بصورت محلول دراوردن
soda solution محلول جوش شیرین
wine of opium محلول تریاک وشراب
saturated solution محلول سیر شده
ammonia محلول یا بخار امونیاک
slow curing قیرهای محلول دیرگیر
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
cut back bitumens قیرهای محلول پس بریده
rapid curing قیرهای محلول زودگیر
substitutional solid solution محلول جامد جانشینی
oleoresin محلول رزین در روغن
metastable solution محلول شبه پایدار
medium curing قیرهای محلول کندگیر
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
alkali proof مقاومت محلول سوزش اور
solute جسم حل شده موجود در محلول
salvolatile محلول معطر اب امونیاک والکل
supersaturated solution محلول ابر سیر شده
supersaturated solution محلول فوق سیر شده
cn solution محلول گاز اشک اور
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoil سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
suspensoid محلول سریشمی دارای ذرات معلق
pickling غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
saponated صابون زده دارای محلول صابونی
anodization به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mercantilists مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
lotions محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
LCD Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
age hardening سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
mackle لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
apparent wander انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
slurry تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
fat soluble قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
atmospheric refraction شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
bitched سگ ماده
stuffless بی ماده
bitch سگ ماده
bitches سگ ماده
bitching سگ ماده
stuff ماده
matters ماده
monoclinous نر و ماده
substance ماده
materials ماده
articles ماده
article ماده
agent ماده
agents ماده
antimatter ضد ماده
nanny goat بز ماده
nanny goats بز ماده
material ماده
items ماده
item ماده
substances ماده
nany بز ماده
provision ماده
stipulation ماده
clause ماده
clauses ماده
catch for door bolt ماده
mattered ماده
matter ماده
abscess ماده
abscesses ماده
foamed meterid ماده کف
metals ماده
stuffs ماده
female ماده
stuffed ماده
metal ماده
mattering ماده
anti matter ضد ماده
grimalkin گربه ماده
gray matter ماده خاکستری
fillers ماده پرکننده
female f. قوش ماده
doe گوزن ماده
filler ماده پرکننده
fillers ماده پر کننده
picritol ماده پیکریتول
filler ماده پر کننده
antimatter پاد ماده
female plug دو شاخه ماده
guinea hen بوقلمون ماده
abrasive ماده ساینده
abrasives ماده ساینده
emitted material ماده گسیلیده
abrasives ماده سایا
fluxing agent ماده گدازاور
fly dope ماده ضد مگس
gynandrous نر و ماده دو جنسی
abrasive ماده سایا
substance ماده اصلی
fluoresent matter ماده فلوئورسان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com