Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
tape
ماده بلند و باریک مسط ح
taped
ماده بلند و باریک مسط ح
tapes
ماده بلند و باریک مسط ح
Search result with all words
ribbon
ماده فلزی باریک و بلند
ribbons
ماده فلزی باریک و بلند
Other Matches
papers
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
swath
ردیف باریک راه باریک
swathe
ردیف باریک راه باریک
swathes
ردیف باریک راه باریک
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
trickly
باریک
capillaries
باریک
gracile
باریک
fine spun
باریک
slices
باریک
needle-nose pliers
دم باریک
narrow headed
سر باریک
slice
باریک
leptocephalic
سر باریک
long nose
دم باریک
capillary
باریک
narrowest
باریک
lathy
باریک
narrower
باریک
narrowed
باریک
narrow
باریک
slender
باریک
tendering
باریک
tenderest
باریک
tendered
باریک
hairlike
باریک
tenuous
باریک
slats
باریک
thready
باریک
straits
باریک
reediest
باریک
strait
باریک
reedy
باریک
reedier
باریک
thins
باریک
attenute
باریک
thinnest
باریک
angustate
باریک
slat
باریک
thinned
باریک
tender
باریک
thinners
باریک
fine drawn
باریک
thin
باریک
nicely
نکته باریک
strobilation
باریک شدگی
pencil beam
نور باریک
funnelling
باریک شدن
narrow necked
گردن باریک
funnels
باریک شدن
G-strings
لنگ باریک
tricklet
نهر باریک
G-string
لنگ باریک
slotting
تخته باریک
slots
تخته باریک
stringy floppy
فلاپی باریک
bowling alleys
باریک راه
path
باریک راه
narrow mouthed
دهن باریک
strictures
باریک بینی
stricture
باریک بینی
funnel
باریک شدن
hydrae
مار باریک
label
تکه باریک
elongating
باریک شدن
inswept
جلو باریک
welts
نوار باریک
metaphisical
باریک بین
slot
تخته باریک
welt
نوار باریک
bowling alley
باریک راه
string tie
کراوات باریک
paths
باریک راه
funneling
باریک شدن
funneled
باریک شدن
pennant
پرچم باریک
pennants
پرچم باریک
leptodactyl
باریک پنجه
weedy
دراز و باریک
meticulous
باریک بین
taenia
گچ بری باریک
isthmuses
تنگه باریک
isthmus
تنگه باریک
point
باریک کردن
long nose
انبر دم باریک
bridle paths
راه باریک
bridle path
راه باریک
slat
تخته باریک
hydra
مار باریک
necking
باریک شدگی
tapering
ستون سر باریک
narrow goods
کاذی باریک
to come to a point
باریک شدن
peer
باریک شدن
taper off
کم کم باریک شدن
svelte
باریک اندام
subtil
باریک بین
subtility
باریک بینی
narrow leaved
باریک برگ
svelt
باریک اندام
fastidious
باریک بین
picksome
باریک بین
stems
راه باریک
stemming
راه باریک
stemmed
راه باریک
stem
راه باریک
slats
تخته باریک
slims
باریک اندام
lane
راه باریک
dogtrot
راه باریک
crypta
طاق باریک
slender waisted
کمر باریک
gracilis nucleus
هسته باریک
quillet
باریک بینی
coomb
دره باریک
cat-walk
راهرو باریک
asthenic body type
سنخ باریک تن
asthenic physique
سنخ باریک تن
d. of a situation
موقعیت باریک
slimpsy
باریک اندام
lanes
راه باریک
gracile nucleus
هسته باریک
sliver
تکه باریک
fastidiousness
باریک بینی
linear
باریک کشیده
flagelliform
باریک ودراز
scrutator
باریک بین
fasciculus gracilis
ستون باریک
slimming
باریک اندام
slimmest
باریک اندام
slimmed
باریک اندام
slim
باریک اندام
peered
باریک شدن
peering
باریک شدن
barbicel
رشته باریک پر
combe
دره باریک
bridle track
راه باریک
slype
راه باریک
small intestine
روده باریک
elongate
باریک شدن
spline
نوار باریک
canaliculus
سوراخ باریک
elongates
باریک شدن
labels
تکه باریک
labelled
تکه باریک
labeling
تکه باریک
subtlety
باریک بینی
subtleties
باریک بینی
stacked bow
کمان باریک
strip
قطعه باریک
rille
دره باریک در ماه
reglet
گچ بری باریک ومسطح
narrowish
نسبه تنگ یا باریک
reduced eye
چشمی باریک شده
ribbon vermicelli
رشته فرنگی باریک
slights
باریک اندام پست
rake
جای پا جاده باریک
rakes
جای پا جاده باریک
filet
گچ بری باریک ساختن
slightest
باریک اندام پست
narrower
محدود باریک کردن
narrowed
محدود باریک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com