Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
stainer
ماده رنگرزی
Search result with all words
caustic soda
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
Other Matches
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dyeing vat
خم رنگرزی
coloring
[American]
فن رنگرزی
colouration
[British]
فن رنگرزی
colouring
[British]
فن رنگرزی
coloration
فن رنگرزی
coloration
[American]
فن رنگرزی
colouration
فن رنگرزی
dyeing
رنگرزی
intinction
رنگرزی
unevenness dyeing
رنگرزی ناهمگون
jet dyeing machine
ماشین رنگرزی جت
dyeing machine
ماشین رنگرزی
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
unevenness dyeing
رنگرزی نایکنواخت
dyeing bath
حمام رنگرزی
solid-shade dyeing
رنگرزی یکنواخت
brushability
قابلیت رنگرزی
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
tinctorial
لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
Esparak
گیاه اسپرک
[که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
tin mordent
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
aniline
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
filikli
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
bitched
سگ ماده
bitches
سگ ماده
bitch
سگ ماده
bitching
سگ ماده
catch for door bolt
ماده
agents
ماده
agent
ماده
foamed meterid
ماده کف
mattered
ماده
provision
ماده
mattering
ماده
abscess
ماده
abscesses
ماده
monoclinous
نر و ماده
stipulation
ماده
clause
ماده
clauses
ماده
matter
ماده
nany
بز ماده
stuff
ماده
nanny goats
بز ماده
stuffed
ماده
nanny goat
بز ماده
stuffs
ماده
substances
ماده
matters
ماده
article
ماده
articles
ماده
substance
ماده
anti matter
ضد ماده
antimatter
ضد ماده
material
ماده
items
ماده
item
ماده
stuffless
بی ماده
metal
ماده
female
ماده
metals
ماده
materials
ماده
abhesive
ماده ضد چسبندگی
vixens
روباه ماده
vixen
روباه ماده
chlorophyl
ماده سبزگیاهی
dopes
ماده مخدر
constituents
ماده متشکله
constituent
ماده متشکله
roe
گوزن ماده
abiotic substance
ماده بیجان
acceptor
ماده پذیرا
active material
ماده موثر
bituminous matter
ماده قیری
break clause
ماده نقض
vomitus
ماده قی شده
bull whale
نهنگ ماده
casein
ماده پنیری
vomitus
ماده مستفرغه
chemical agent
ماده شیمیایی
vermicide
ماده کرم کش
urea
ماده پیشاب
chronogram
ماده تاریخ
white matter
ماده سفید
basophile
ماده قلیادوست
addition agent
ماده افزودنی
aetna material
ماده اتنا
allelopathic substance
ماده دورساز
anticorrosive paint
ماده ضد زنگ
antiset
ماده ضد ته نشین
atropine
ماده اتروپین
inoculant
ماده تلقیحی
basophil
ماده قلیادوست
abrasive
ماده ساینده
abrasive
ماده سایا
abrasives
ماده ساینده
abrasives
ماده سایا
substance
ماده اصلی
antimatter
پاد ماده
stripping agent
ماده رنگ بر
doe
گوزن ماده
doe
خرگوش ماده
precursor
پیش ماده
precursors
پیش ماده
substances
ماده اصلی
dope
ماده مخدر
hyades
اشتران ماده
symmetry substance
ماده متقارن
lyddite
ماده لیدیت
surplus material
ماده اضافی
subsistance
ماده اصلی
malkin
ماده شیطان
solvate
ماده محلول
smoke agent
ماده دودانگیز
single clause bill
ماده واحده
malkin
ماده دیو
mattery
ماده مانند
lignin
ماده چوب
leopardess
ماده پلنگ
immaterialist
منکر ماده
inspection clause
ماده نظارت
insulant
ماده عایق
insulating material
ماده عایق
synchronous material
ماده مصنوعی
isomorph
ماده یک شکل
isotrope
ماده همسانگرد
isotropic material
ماده همسانگرد
keratin
ماده شاخی
keratine
ماده شاخی
mineral material
ماده کانی
mineral material
ماده معدنی
picritol
ماده پیکریتول
pigment dye
ماده رنگی
replealed article
ماده منسوخه
psychoactive agent
ماده روانگردان
pyrogen
ماده تب اور
red lead
ماده ضدزنگ
reeve
یلوه ماده
refractory material
ماده دیرگداز
refractory material
ماده نسوز
refrigerant
ماده سردکننده
res
شی ء بخصوص ماده
pea ken
طاوس ماده
molded plastics
ماده پرسی
she wolf
ماده گرگ
mucin
ماده بزاقی
n type material
ماده نوع "ان "N
she wolf
گرگ ماده
she deer
گوزن ماده
ogress
ماده غول
sexed
بطورمشخص نر یا ماده
oxime
ماده اوکسیم
parasiticide
ماده انگل کش
high explosive
ماده منفجره
coloring agent
ماده رنگ
toxic substance
ماده سمی
toxic agent
ماده سمی
dyestuff
ماده رنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com