English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
refractory ماده ساختمانی نسوز
Other Matches
refractory material ماده نسوز
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
fireproof نسوز
fire clay گل نسوز
heat proof نسوز
refractory نسوز
fire resistant نسوز
fire proof نسوز
incombustible نسوز
mica طلق نسوز
neutral brick اجر نسوز
fearnought suit لباس نسوز
abiston پنبه نسوز
fireclay خاک نسوز
asbestos پنبه نسوز
firebricks اجر نسوز
firebrick اجر نسوز
fire doors درب نسوز
fire door درب نسوز
fireproof paint رنگ نسوز
fireproof cement سیمان نسوز
fire clay خاک نسوز
fire brick اجر نسوز
amianthus پنبهء نسوز
asbestus پنبه نسوز
refractory oxide اکسید نسوز
refractory enamel لعاب نسوز
asbeston پنبه نسوز
refractory clay خاک نسوز
refractory mortar ملاط نسوز
refractory cement سیمان نسوز
amiantus پنبهء نسوز
refractory coating پوشش نسوز
refractory brick اجر نسوز
asbestos kit لباس نسوز
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
plastic refractory clay گل نسوز چسب دار
plasma plating نشاندن پوشش نسوز
asbestos kit کیف لباس نسوز
asbestos insulated wire سیم با روکش نسوز
refractory سرسخت جسم نسوز
asbestos cement سیمان پنبه نسوز
asbestine مانند پنبه نسوز
silica brick اجر نسوز سیلیکاتی
bunk covers روکش نسوز تختخواب
ganister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
gannister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
mica تلق نسوز شیشه معدنی
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
building line بر ساختمانی
structural ساختمانی
structurally ساختمانی
constructional ساختمانی
organic ساختمانی
timber چوب ساختمانی
site office دفتر ساختمانی
structrual steelwork فولاد ساختمانی
structrual stability استحکام ساختمانی
structrual stability ثبات ساختمانی
building sites کارگاه ساختمانی
structural timber الوار ساختمانی
to found a building ساختمانی بینادکردن
site building زمین ساختمانی
structual engineering مهندس ساختمانی
monumentality عظمت ساختمانی
structural concrete بتن ساختمانی
grillage شبکه ساختمانی
sites زمین ساختمانی
structural member عضو ساختمانی
sites کارگاه ساختمانی
Construction works . عملیات ساختمانی
sited زمین ساختمانی
constructive مفید ساختمانی
site کارگاه ساختمانی
member جزء ساختمانی
members جزء ساختمانی
structural crack ترک ساختمانی
structural draftsman نقشه کش ساختمانی
building site کارگاه ساختمانی
structural drawing نقشه ساختمانی
structural factor ضریب ساختمانی
structural joints درزهای ساختمانی
structural steel فولاد ساختمانی
site زمین ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
components جزء ساختمانی
building work کار ساختمانی
building unit واحد ساختمانی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
component جزء ساختمانی
ashler سنگ ساختمانی
basic construction unit واحد ساختمانی
building limes اهک ساختمانی
building material مصالح ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی
building operations عملیات ساختمانی
artificial stone سنگ ساختمانی
contractors plant ماشینهای ساختمانی
sited کارگاه ساختمانی
construction joints درزهای ساختمانی
construction joint درز ساختمانی
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
to demolish a building خراب کردن ساختمانی
to tear down a building خراب کردن ساختمانی
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی تراشیده
structural steel sheet ورق فولاد ساختمانی
to tear down a building متلاشی کردن ساختمانی
material storage area انبار مصالح ساختمانی
structural analysis محاسبات طرح ساختمانی
to demolish a building متلاشی کردن ساختمانی
structural design طرح و محاسبات ساختمانی
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
to pull down a building متلاشی کردن ساختمانی
structural transformation تغییر شکل ساختمانی
modules مدلهای نمونه ساختمانی
light weight unit واحد ساختمانی سبک
home wiring سیم کشی ساختمانی
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
corbeling پیش امدگی ساختمانی
corbelling پیش امدگی ساختمانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
module مدلهای نمونه ساختمانی
building craftsman کارگر ماهر ساختمانی
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
building machinery ماشین الات ساختمانی
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
to pull down a building خراب کردن ساختمانی
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
building unit جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
To make a forcible entry into a building. بزور وارد ساختمانی شدن
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
piers پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
structural steel تیر فولاد یا اهن ساختمانی
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
nut structure ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
homomorphy شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
physiologic وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
to break into a building با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
ashlering [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
interlacing arches طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
dimension stone سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
asbestos پنبه نسوز پنبه کوهی
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
bed drop or bod fall اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
cross member عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com