Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
Other Matches
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
mulches
ماده شیمیایی
mulch
ماده شیمیایی
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical
ماده شیمیایی دارویی
chemicals
ماده شیمیایی دارویی
stabilizer
ماده ثبات دهنده شیمیایی
stabilisers
ماده ثبات دهنده شیمیایی
flavone
ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
oxime
ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
doping
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
tartan
ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
mags
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
doped
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
macronutrient
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
chemical survey
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
v , series
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
empyreal air
اکسیژن
oxygen
اکسیژن
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxybiont
اکسیژن زی
oxygenate
اکسیژن زدن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygenize
با اکسیژن امیختن
oxygenate
اکسیژن امیختن
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxygen
گاز اکسیژن
oxygen
اکسیژن دار
oxidization
ترکیب با اکسیژن
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
lox
اکسیژن مایع
oxygenating
اکسیژن زدن
oxidation
ترکیب با اکسیژن
oxygenates
اکسیژن امیختن
liquid exygen
اکسیژن مایع
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
oxygenated
اکسیژن زدن
liquid oxygen
اکسیژن مایع
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
oxygen ration
نسبت اکسیژن
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
deoxidate
بی اکسیژن کردن
deoxidation
اکسیژن گیری
deoxidize
بی اکسیژن کردن
anoxia
کمبود اکسیژن
deoxygenation
اکسیژن زدایی
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
volcanize
جوش اکسیژن زدن
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
chemical sense
حس شیمیایی
chemical
شیمیایی
chemical biological and radiological
شیمیایی
chemic
شیمیایی
chemicals
شیمیایی
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
chemical equivalent
هم ارز شیمیایی
chemical herbicide
علف کش شیمیایی
precipitates
رسوب شیمیایی
chemical fuel
سوخت شیمیایی
chemical exchange
تبادل شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
chemical analysis
تجزیه شیمیایی
chemical injection
تزریق شیمیایی
biochemical
زیستی- شیمیایی
chemical defense
پدافند شیمیایی
chemical grouting
تزریق شیمیایی
chemical deposits
نهشتهای شیمیایی
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
chemical element
عنصر شیمیایی
chemical compound
ترکیب شیمیایی
chemical combination
ترکیب شیمیایی
chemical energy
انرژی شیمیایی
chemical bond
پیوند شیمیایی
chemical kinetics
سینتیک شیمیایی
chemical munition
سلاح شیمیایی
chemical survey
تجسس شیمیایی
chemical weathering
هوازدگی شیمیایی
chemiluminescence
نورتابی شیمیایی
chemism
خاصیت شیمیایی
chemisorption
جذب شیمیایی
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
electrochemical
برقی- شیمیایی
homolysis
تجزیه شیمیایی
chemotropism
گرایش شیمیایی
cloud attack
تک با ابر شیمیایی
decomposition
هوازدگی شیمیایی
galvanic cell
پیل شیمیایی
chemical industries
صنایع شیمیایی
chemical species
گونههای شیمیایی
chemical shift
جابجایی شیمیایی
chemical operations
عملیات شیمیایی
chemical physics
فیزیک شیمیایی
chemical pollution
الودگی شیمیایی
precipitate
رسوب شیمیایی
precipitated
رسوب شیمیایی
chemical properties
خواص شیمیایی
precipitating
رسوب شیمیایی
chemical reaction
واکنش شیمیایی
chemical reactor
واکنشگاه شیمیایی
chemical research
پژوهش شیمیایی
chemical security
تامین شیمیایی
chemical equilibrium
تعادل شیمیایی
narcosis
خواب شیمیایی
chemical analyse
تجزیه شیمیایی
organic compound
مواد شیمیایی
compounds
ترکیب شیمیایی
fertilisers
کود شیمیایی
man-made fiber
الیاف شیمیایی
compound
ترکیب شیمیایی
fertilizer
کود شیمیایی
quasichemical
شبه شیمیایی
fertilizers
کود شیمیایی
compounded
ترکیب شیمیایی
proportioner
مخلوط کن شیمیایی
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
nuclear biological chemical
شیمیایی میکربی هستهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com