Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
Other Matches
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
mulch
ماده شیمیایی
mulches
ماده شیمیایی
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical
ماده شیمیایی دارویی
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
chemicals
ماده شیمیایی دارویی
stabilisers
ماده ثبات دهنده شیمیایی
stabilizer
ماده ثبات دهنده شیمیایی
oxime
ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
flavone
ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
tartan
ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
doping
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
mag
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
doped
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
macronutrient
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
magnetising
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetised
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetizes
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetize
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetises
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
cudbear
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
cola
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
colas
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
substrate
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
igniter
ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
phlorizin
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
core binder
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
accelerators
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
litmus
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
metal
ماده
stuffed
ماده
abscess
ماده
nany
بز ماده
stuff
ماده
nanny goats
بز ماده
metals
ماده
material
ماده
abscesses
ماده
nanny goat
بز ماده
antimatter
ضد ماده
foamed meterid
ماده کف
provision
ماده
mattering
ماده
female
ماده
mattered
ماده
article
ماده
articles
ماده
stuffs
ماده
matters
ماده
substances
ماده
catch for door bolt
ماده
agent
ماده
agents
ماده
substance
ماده
stuffless
بی ماده
matter
ماده
clauses
ماده
materials
ماده
monoclinous
نر و ماده
items
ماده
item
ماده
anti matter
ضد ماده
bitches
سگ ماده
bitching
سگ ماده
bitched
سگ ماده
bitch
سگ ماده
stipulation
ماده
clause
ماده
material
ماده کار
high explosive
ماده منفجره
toxic substance
ماده سمی
sexed
بطورمشخص نر یا ماده
toxic agent
ماده سمی
synthetic material
ماده مصنوعی
fillers
ماده پرکننده
stripping agent
ماده رنگ بر
isotropic material
ماده همسانگرد
article
ماده بند
developer agent
ماده فهور
mucus
ماده لزج
mucus
ماده مخطی
she deer
گوزن ماده
deglutinate
ماده لزج
symmetry substance
ماده متقارن
she wolf
گرگ ماده
synchronous material
ماده مصنوعی
isomorph
ماده یک شکل
articles
ماده بند
article
ماده قانون
she wolf
ماده گرگ
septic
ماده عفونی
isotrope
ماده همسانگرد
goose
ماده غاز
surplus material
ماده اضافی
heparin
ماده چندقندی
disinfector
ماده ضدعفونی
hen sparrow
گنجشک ماده
peahen
طاووس ماده
insulating material
ماده عایق
peahens
طاووس ماده
abrasive
ماده ساینده
abrasive
ماده سایا
subsistance
ماده اصلی
abrasives
ماده ساینده
pyrogen
ماده تب اور
emitted material
ماده گسیلیده
cow
ماده گاو
abrasives
ماده سایا
slurry
ماده ابکی
vomitus
ماده مستفرغه
substance
ماده اصلی
insulant
ماده عایق
tabby
گربه ماده
lionesses
ماده شیر
lioness
ماده شیر
hen pheasant
قرقاول ماده
hen parrot
طوطی ماده
female
جنس ماده
hen bird
پرنده ماده
hen bird
مرغ ماده
molded plastics
ماده پرسی
acceptor
ماده پذیرا
dye stuff
ماده رنگی
wads
ماده پرکننده
dyestuff
ماده رنگی
psychoactive agent
ماده روانگردان
wad
ماده پرکننده
mineral material
ماده معدنی
immaterialist
منکر ماده
lubricants
ماده روغنی
lubricant
ماده روغنی
mineral material
ماده کانی
tabbies
گربه ماده
chlorophyl
ماده سبزگیاهی
metals
ماده مذاب
pigments
ماده رنگی
coloring agent
ماده رنگ
coloring matter
ماده رنگ
coloring substance
ماده رنگ
pigment
ماده رنگی
metal
ماده مذاب
the female sex
جنس ماده یا زن
mucin
ماده بزاقی
conservation of matter
بقای ماده
articles
ماده قانون
anticorrosive paint
ماده ضد زنگ
antiset
ماده ضد ته نشین
addition agent
ماده افزودنی
pea ken
طاوس ماده
additives
ماده افزودنی
additive
ماده افزودنی
stuffed
ماده اولیه
hind
گوزن ماده
stuff
ماده اولیه
chronogram
ماده تاریخ
n type material
ماده نوع "ان "N
allelopathic substance
ماده دورساز
stuffs
ماده اولیه
thermite
ماده ترمیت
thermate
ماده ترمیت
pigment dye
ماده رنگی
picritol
ماده پیکریتول
aetna material
ماده اتنا
white matter
ماده سفید
pesticides
ماده ضدافت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com