Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
foodstuff
ماده غذایی
foodstuffs
ماده غذایی
food dtufe stuff
ماده غذایی
Search result with all words
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
Other Matches
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
messes
هم غذایی
alimentary
غذایی
mess
هم غذایی
dietetical
غذایی
trophic
غذایی
alimental
غذایی
dieted
رژیم غذایی
diets
برنامه غذایی
regimens
پرهیز غذایی
dieting
برنامه غذایی
diet
رژیم غذایی
diet
برنامه غذایی
dieting
رژیم غذایی
food poisoning
مسمویت غذایی
diets
رژیم غذایی
regimen
پرهیز غذایی
food chain
زنجیره غذایی
rations
جیره غذایی
nutritiveness
خاصیت غذایی
food web
شبکه غذایی
food deprivation
محرومیت غذایی
food industries
صنایع غذایی
food packet
بسته غذایی
food preference
پسند غذایی
food program
برنامه غذایی
lymph
شیره غذایی
food pyramid
هرم غذایی
food chains
زنجیره غذایی
food perference
رجحان غذایی
dieted
برنامه غذایی
rationed
جیره غذایی
ration
جیره غذایی
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
grazing food chain
زنجیره غذایی چرندگان
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
provision room
انبار مواد غذایی
dietetic
وابسته به رژیم غذایی
dietetics
برنامه ریزی غذایی
dailgy food allowance
جیره غذایی روزانه
dietary
مربوط به رژیم غذایی
botulism
مسمومیت غذایی حاد
annual food plan
برنامه غذایی سالیانه
Adulterated foodstuff.
مواد غذایی تقلبی
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
ration factor
ضریب اماد جیره غذایی
sitology
علم تغذیه ورژیم غذایی
master menu
برنامه غذایی اصلی یکان
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
table of food equivalents
جدول ارزش جیره غذایی
stirabout
غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
self digestion
جذب خود بخود مواد غذایی
convenience food
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
malnutrition
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
convenience foods
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
I musn't eat food containing ...
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
commissary store annex
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
dietetics
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
cure meat
نمک سود کردن مواد غذایی
to have the munchies for something
یکدفعه هوس چیزی
[غذایی]
را کردن
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
commissaries
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
cereals
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereal
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudges
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
agrobiology
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
brunch
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
foamed meterid
ماده کف
mattering
ماده
anti matter
ضد ماده
substance
ماده
bitch
سگ ماده
bitched
سگ ماده
bitches
سگ ماده
bitching
سگ ماده
matters
ماده
catch for door bolt
ماده
stuff
ماده
stuffed
ماده
nany
بز ماده
stuffs
ماده
nanny goats
بز ماده
nanny goat
بز ماده
articles
ماده
article
ماده
agent
ماده
agents
ماده
mattered
ماده
matter
ماده
substances
ماده
antimatter
ضد ماده
clauses
ماده
material
ماده
items
ماده
stipulation
ماده
item
ماده
female
ماده
abscesses
ماده
abscess
ماده
metal
ماده
monoclinous
نر و ماده
stuffless
بی ماده
provision
ماده
clause
ماده
materials
ماده
metals
ماده
vermicide
ماده کرم کش
dopes
ماده مخدر
doe
خرگوش ماده
toxic substance
ماده سمی
dope
ماده مخدر
urea
ماده پیشاب
precursors
پیش ماده
doe
گوزن ماده
precursor
پیش ماده
trinitrotoluen
ماده منفجره تی ان تی
thermite
ماده ترمیت
abhesive
ماده ضد چسبندگی
abiotic substance
ماده بیجان
acceptor
ماده پذیرا
active material
ماده موثر
addition agent
ماده افزودنی
synchronous material
ماده مصنوعی
aetna material
ماده اتنا
surplus material
ماده اضافی
subsistance
ماده اصلی
allelopathic substance
ماده دورساز
vixens
روباه ماده
vixen
روباه ماده
toxic agent
ماده سمی
roe
گوزن ماده
thermate
ماده ترمیت
symmetry substance
ماده متقارن
the female sex
جنس ماده یا زن
constituent
ماده متشکله
test item
ماده ازمون
tellurian matter
ماده زمینی
synthetic material
ماده مصنوعی
constituents
ماده متشکله
tongue and groove joint
اتصال نر و ماده
vomitus
ماده مستفرغه
substance
ماده اصلی
vomitus
ماده قی شده
insulating material
ماده عایق
stripping agent
ماده رنگ بر
antimatter
پاد ماده
substances
ماده اصلی
white matter
ماده سفید
ogress
ماده غول
n type material
ماده نوع "ان "N
mucin
ماده بزاقی
molded plastics
ماده پرسی
mineral material
ماده معدنی
mineral material
ماده کانی
gray matter
ماده خاکستری
mattery
ماده مانند
malkin
ماده دیو
oxime
ماده اوکسیم
parasiticide
ماده انگل کش
pea ken
طاوس ماده
psychoactive agent
ماده روانگردان
female f.
قوش ماده
female plug
دو شاخه ماده
ferroelectric material
ماده فروالکتریک
fluoresent matter
ماده فلوئورسان
fluxing agent
ماده گدازاور
fly dope
ماده ضد مگس
pigment dye
ماده رنگی
picritol
ماده پیکریتول
malkin
ماده شیطان
lyddite
ماده لیدیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com