English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
analyte ماده مورد تجزیه
Other Matches
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
qualitative analysis تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
packing هر ماده مورد کاربرددربسته بندی
tartan ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
thermate نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
separates تجزیه
parsing تجزیه
decomposition تجزیه
break up تجزیه
severance تجزیه
sequestration تجزیه
anatomies تجزیه
separated تجزیه
dissection تجزیه
disintegration تجزیه
anatomy تجزیه
shake down تجزیه
separate تجزیه
resolutions تجزیه
resolution تجزیه
break down تجزیه
cracking تجزیه
decays تجزیه
catalysis تجزیه
dialysis تجزیه
decayed تجزیه
decay تجزیه
analysis تجزیه
dissociation تجزیه
breaks تجزیه
break تجزیه
decoupling تجزیه
decaying تجزیه
dissolution تجزیه
analyzer تجزیه گر
separation تجزیه
segregation تجزیه
separations تجزیه
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
liberates تجزیه کردن
analysis شی تجزیه شده
stripping analysis تجزیه عریانساز
liberating تجزیه کردن
liberate تجزیه کردن
splitting a cause of action تجزیه دعوی
gas analysis تجزیه گاز
instrumental analysis تجزیه دستگاهی
frequency analysis تجزیه هارمونی ها
disintegrate تجزیه شدن
analytically بطور تجزیه
analytically از راه تجزیه
frequency analysis تجزیه فرکانس
ionization تجزیه اتمها
break down <idiom> تجزیه وتحلیل
indissoluble تجزیه نا پذیر
spectrum analysis تجزیه طیف
inseparability تجزیه ناپذیری
spectrum analysis تجزیه بیناب
infrangible تجزیه ناپذیر
decomposed تجزیه شده
irrefrangible غیرقابل تجزیه
irresolvable تجزیه ناپذیر
gasometry تجزیه گازی
analysis تجزیه و تحلیل
homolysis تجزیه شیمیایی
thermal decomposition تجزیه گرمایی
job analysis تجزیه کار
electrolysis تجزیه الکتریکی
analitical مربوط به تجزیه
analitics علم تجزیه
dispersion تجزیه نور
analytical balance ترازوی تجزیه
analytical chemistry شیمی تجزیه
volumetric analysis تجزیه حجمی
analyze تجزیه کردن
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
partings تقسیم تجزیه
hydrolyze تجزیه شدن
motion analysis تجزیه حرکت
syllabi تجزیه هجائی
syllabicity تجزیه هجایی
indiscerptibility تجزیه ناپذیری
market segmentation تجزیه بازار
acid decomposition تجزیه اسیدی
gravimetric analysis تجزیه وزنی
gravimetrical analysis تجزیه وزنی
image resolution تجزیه تصویر
isolation تجزیه جداسازی
inverse segregation تجزیه وارونه
parting تقسیم تجزیه
ultimate analysis تجزیه نهایی
investigate تجزیه کردن
electron decay تجزیه الکترون
secessionism تجزیه طلبی
resolvable تجزیه شدنی
electrolytic decomposition تجزیه الکترولیت
resolution of forces تجزیه نیروها
decomposable قابل تجزیه
decomposer تجزیه کننده
microcomoser تجزیه کننده
microconsumer تجزیه کننده
resoluble تجزیه شدنی
research and analysis تجزیه و تحلیل
double decomposition تجزیه مضاعف
dissolvable تجزیه شدنی
elemental analysis تجزیه عنصری
look into تجزیه کردن
scrutinize تجزیه کردن
survey تجزیه کردن
parses تجزیه شدن
fibrinolysis تجزیه فیبرین
detachable قابل تجزیه
parsing تجزیه کردن
separator دستگاه تجزیه
separatist تجزیه طلب
segregative تجزیه طلب
elution analysis تجزیه شویشی
decompose تجزیه شدن
decompose تجزیه کردن
proximate analysis تجزیه گروهی
parse tree درخت تجزیه
parser تجزیه کننده
parting of metals تجزیه فلزات
prescind تجزیه کردن
photodecomposition تجزیه نوری
atomic تجزیه ناپذیر
dispersion of light تجزیه نور
disintegrable تجزیه پذیر
physical analysis تجزیه فیزیکی
disembody تجزیه کردن
disassemble تجزیه کردن
decomposes تجزیه شدن
decomposes تجزیه کردن
quantitative analysis تجزیه کمی
qualitative analysis تجزیه چونی
qualitative analysis تجزیه کیفی
dialyze تجزیه کردن
dialyze تجزیه شدن
secessionist تجزیه طلب
dissoluble تجزیه پذیر
secessionists تجزیه طلب
dissociative تجزیه کننده
disintegrate تجزیه کردن
fractionating column ستون تجزیه
evaluate تجزیه کردن
chemical analyse تجزیه شیمیایی
chemical analysis تجزیه شیمیایی
dismembering تجزیه کردن
bolt [examine] تجزیه کردن
check تجزیه کردن
determine تجزیه کردن
enquire into تجزیه کردن
study تجزیه کردن
dissect [analyse] تجزیه کردن
assay تجزیه کردن
disintegrates تجزیه شدن
capillarity analysis تجزیه مویینهای
disintegrates تجزیه کردن
disintegrating تجزیه شدن
disintegrating تجزیه کردن
dismember تجزیه کردن
analyse [British] تجزیه کردن
dismembered تجزیه کردن
refraction تجزیه انحراف
analyze [American] تجزیه کردن
examine تجزیه کردن
explore تجزیه کردن
dismembers تجزیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com