Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 250 (21 milliseconds)
English
Persian
filler
ماده پر کننده
fillers
ماده پر کننده
Search result with all words
tracer
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
tracers
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
deodorant
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
mordant
ماده ثابت کننده
cleanser
وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers
وسیله یا ماده تمیز کننده
coolant
ماده خنک کننده
coolant
ماده سرد کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده خنک کننده
coolants
ماده سرد کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
emulsifier
ماده امولسیون کننده
emulsifiers
ماده امولسیون کننده
moderate
ماده معتدل کننده
moderated
ماده معتدل کننده
moderates
ماده معتدل کننده
moderating
ماده معتدل کننده
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
accelerant
ماده تسریع کننده
accelerating agent
ماده تسریع کننده
acidifier
ماده اسیدی کننده
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
clarificant
ماده تصفیه کننده
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
diluent
ماده رقیق کننده
diluting media
ماده رقیق کننده
disinfector
ماده ضدعفونی کننده
exclusion clause
ماده مستثنی کننده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
fumigant
ماده ضد عفونی کننده تدخینی
illuminant
ماده روشن کننده
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
insulated layer
ماده ایزوله کننده
insulating material
ماده ایزوله کننده
naphthenate drier
ماده خشک کننده نفت
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
siccative
ماده خشک کننده رنگ
sorbent
ماده جذب کننده
wetting agent
ماده خیس کننده
Other Matches
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hanger
اویزان کننده معلق کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
matters
ماده
abscesses
ماده
items
ماده
item
ماده
stipulation
ماده
substances
ماده
stuffless
بی ماده
substance
ماده
clause
ماده
provision
ماده
abscess
ماده
agents
ماده
bitching
سگ ماده
bitches
سگ ماده
bitched
سگ ماده
bitch
سگ ماده
matter
ماده
stuffed
ماده
stuff
ماده
articles
ماده
agent
ماده
female
ماده
article
ماده
monoclinous
نر و ماده
metal
ماده
metals
ماده
clauses
ماده
material
ماده
mattered
ماده
stuffs
ماده
foamed meterid
ماده کف
materials
ماده
mattering
ماده
antimatter
ضد ماده
nany
بز ماده
nanny goats
بز ماده
anti matter
ضد ماده
nanny goat
بز ماده
catch for door bolt
ماده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
abhesive
ماده ضد چسبندگی
corrosive
ماده اکاله
cow calf
گوساله ماده
peahens
طاووس ماده
peahen
طاووس ماده
corrosive
ماده خورنده
materialist
ماده گرای
constituents
ماده متشکله
vixen
روباه ماده
slurry
ماده ابکی
vixens
روباه ماده
materialists
ماده گرای
materialist
ماده گرا
abiotic substance
ماده بیجان
preventive
ماده حفافتی
cow
ماده گاو
white matter
ماده سفید
active material
ماده موثر
metal
ماده مذاب
consumable
ماده مصرفی
metals
ماده مذاب
addition agent
ماده افزودنی
conservation of matter
بقای ماده
cowed
ماده گاو
cowing
ماده گاو
corrodent
ماده اکاله
acceptor
ماده پذیرا
point
ماده اصل
psychoactive agent
ماده روانگردان
pyrogen
ماده تب اور
woman
ماده مونث
continuation clause
ماده تداوم
cows
ماده گاو
aetna material
ماده اتنا
constituent
ماده متشکله
heifer
گوساله ماده
heifer
ماده گوساله
heifers
گوساله ماده
heifers
ماده گوساله
demolitions
ماده منفجره
dyestuff
ماده رنگی
female
جنس ماده
n type material
ماده نوع "ان "N
emitted material
ماده گسیلیده
exereta substance
ماده پس داده
explosive d.
ماده منفجره دی
pigment
ماده رنگی
pigments
ماده رنگی
wads
ماده پرکننده
wad
ماده پرکننده
binder
ماده چسباننده
preservatives
ماده جلوگیری
preservative
ماده جلوگیری
deglutinate
ماده لزج
developer agent
ماده فهور
pigment dye
ماده رنگی
picritol
ماده پیکریتول
disinfector
ماده ضدعفونی
lubricant
ماده روغنی
pea ken
طاوس ماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com