English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English Persian
gel ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
Other Matches
efflore scence قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
gelignite ماده ژلاتینی و منفجرهای که از نیترو گلیسیرین میسازند ژلیگنیت
mannose ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
labdanum ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
i am p to know him بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
tare and tret وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
tackiness چسبناکی
viscidity چسبناکی
smeariness چسبناکی
viscosity چسبناکی
gummosity چسبناکی
ropiness چسبناکی
gumminess چسبناکی
viscosity دوسگنی چسبناکی
viscosity چسبناکی ناروانی
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
gelatinous ژلاتینی
gelatin ژلاتینی سریشم
jellies جسم ژلاتینی
dry storage battery باتری ژلاتینی
gelatin dynamite دینامیت ژلاتینی
gelable ژلاتینی شونده
gelatine ژلاتینی سریشم
gelatine battery باتری ژلاتینی
gelatine paper کاغذ ژلاتینی
jelly جسم ژلاتینی
gelatinoid دلمه جسم ژلاتینی
amyloid هیدرات سلولز ژلاتینی
gelatinoid دلمه مانند ژلاتینی
heliotype عکس ژلاتینی افتابی
It wI'll eventually pay off. با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
solgel نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
to be a foregone conclusion <idiom> نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
prices are sagging قیمتهاپایین میاید
it snows برف میاید
i feel sleepy خوابم میاید
foregone conclusion نتیجه حتمی نتیجه مسلم
it reeks of blood بوی خون از ان میاید
This dress suits me . این لباس به من میاید.
his manners smackofselfishness بوی خودپسندی از رفتارش میاید
it thunders صدای اسمان غرغره میاید
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gerunds باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
eider down پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
aces میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gerund باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gluten سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
ace میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
internal evidence مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
growled خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
growls خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
growl خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
pigments ماده رنگی ماده ملونه
Santa Claus شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
guinea pig خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
metaprotein هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
godchild طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchildren طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
venriloquism سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
do این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
egg tooth نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
zygotic بوجود اید
give brith to بوجود اوردن
To come into existence . بوجود آمدن
give birth to بوجود اوردن
To bring into existence . بوجود آوردن
regenarate از نو بوجود اورنده
makes بوجود اوردن
zygote بوجود اید
make بوجود اوردن
begat بوجود اوردن
father موجد بوجود اوردن
vampirism اعتقاد بوجود vampire
fathered موجد بوجود اوردن
to procreate an heir وارثی بوجود اوردن
inchoate تازه بوجود امده
arise بوجود اوردن برامدن
fathers موجد بوجود اوردن
arising بوجود اوردن برامدن
fathering موجد بوجود اوردن
self born از خود بوجود امده
arises بوجود اوردن برامدن
antibiotic مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
inbreed موجب شدن بوجود اوردن
generate بوجود اوردن تناسل کردن
generated بوجود اوردن تناسل کردن
generates بوجود اوردن تناسل کردن
beget بوجود اوردن ایجاد کردن
generating بوجود اوردن تناسل کردن
ingenerate احداث کردن بوجود اوردن
begets بوجود اوردن ایجاد کردن
begetting بوجود اوردن ایجاد کردن
triune اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
make good <idiom> بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
masculinize شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
gangrene فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
copper mordant دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
churn بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
plastics مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
churns بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
Baldenfreude [حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
bump حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
tin mordent دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
single yarn نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
brinelling دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
voicing کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
voice کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
mercantilists مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
Japonaiserie [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
warp tension کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
spinning wheel چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
affects نتیجه
inferences نتیجه
inference نتیجه
sequent نتیجه
sequela نتیجه
affect نتیجه
to no purpose بی نتیجه
rests نتیجه
rest نتیجه
resultful پر نتیجه
outcomes نتیجه
resulted نتیجه
run into <idiom> نتیجه
effecting نتیجه
sequitur نتیجه
thanks to..... در نتیجه
products نتیجه
whereupon که در نتیجه ان
product نتیجه
resulting نتیجه
growths نتیجه
growth نتیجه
frustrated بی نتیجه
effected نتیجه
outgrowth نتیجه
ineffectual بی نتیجه
effect نتیجه
afterclap نتیجه
ineffective بی نتیجه
in the sequel در نتیجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com