English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (8 milliseconds)
English Persian
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
Other Matches
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
mephistopheles شیطان
bogies شیطان
bogeys شیطان
bogey شیطان
deuce شیطان
fiend شیطان
devils شیطان
puckish شیطان
devil شیطان
impish شیطان
lucifer شیطان
naughty شیطان
naughtiest شیطان
naughtier شیطان
arches شیطان
arch- شیطان
arch شیطان
fiends شیطان
the evil one شیطان
the tempter شیطان
bogy شیطان
beelzebub شیطان
archfiend شیطان
arch fiend شیطان
arch enemy شیطان
apollyon شیطان
demon شیطان
demons شیطان
tempter شیطان
Satan شیطان
deil شیطان
bogie شیطان
daemon شیطان
cloot شیطان
cacodemon شیطان
fiendlike شیطان صفت
pixie بچه شیطان
pucks بچه شیطان
fiendishness شیطان صفتی
his sable majesty ابلیس یا شیطان
impish شیطان صفت
pixies بچه شیطان
bedevilment شیطان سازی
devil worship شیطان پرستی
pawpaws شیطان شریر
terrors بچه شیطان
terror بچه شیطان
devilishness شیطان صفتی
elvish بدذات شیطان
pawpaw شیطان شریر
air thread مخاط شیطان
pixy بچه شیطان
devil's advocate شریک شیطان
devil's advocates شریک شیطان
devilish شیطان صفت
prince of darkness اهریمن یا شیطان
Damn it ! Darn it ! Curse it ! لعنت بر شیطان !
satanophobia شیطان هراسی
malkin ماده شیطان
puck بچه شیطان
impishness شیطان صفتی
gossamer بند شیطان
infernal شیطان صفت
maleficent شریر شیطان
mischievously شیطان بدجنس
mischievous شیطان بدجنس
She is exteremly adamant (unyielding). شیطان را درس می دهد
To stop being intransigent. از خر شیطان پایین آمدن
tyke بچه شیطان و موذی
pandemonium کاخ شیطان دوزخ
imps بچه شریر و شیطان
imp بچه شریر و شیطان
To stop being adamant (unyielding). از خر شیطان پائین آمدن
devildom فرمان روایی شیطان
impishly مانند بچه شیطان
deliverance رهایی
delivery رهایی
goby رهایی
extrication رهایی
escapement رهایی
emanacipation رهایی
quietus رهایی
escaped رهایی
liveries رهایی
livery رهایی
rescues رهایی
deliveries رهایی
rescuing رهایی
escape رهایی
riddance رهایی
rescued رهایی
salvation رهایی
escaping رهایی
rescue رهایی
relief رهایی
abandonment رهایی
escapes رهایی
emancipation رهایی
urchins بچه شیطان جوجه تیغی
infernality دیو خویی شیطان صفتی
Touch wood . Lets keep our fingers crossed . She is extremely cunning . گوش شیطان کر (بزن بچوب )
will o the wisp روشنایی مردابی فانوس شیطان
urchin بچه شیطان جوجه تیغی
hagborn شیطان زاده فرزند ساحره
He was working like the devil. مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
I have a good mind to quit my job. شیطان میگه کارم راول کنم
diabolo کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabol کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
release point نقطه رهایی
rescued رهایی دادن
keep one's head above water رهایی یافتن
survivals رهایی از انهدام
rescues رهایی دادن
survival رهایی از انهدام
to extricate oneself رهایی یافتن
to get off رهایی یافتن از
to get rid of رهایی یافتن از
rescuing رهایی دادن
rescue رهایی دادن
disillusion رهایی از شیفتگی
disillusioning رهایی از شیفتگی
emergency relief رهایی از بلایا
break off رهایی ازدرگیری
disenchantment رهایی از طلسم
emancipator رهایی دهنده
bomb release line خط رهایی بمب
get out رهایی یافتن
break up value قیمت رهایی
acquittance رهایی بخشودگی
disillusions رهایی از شیفتگی
dishallucination رهایی ازشیفتگی
break off position نقطه رهایی
to save one's neck از دار رهایی یافتن
release منتشر ساختن رهایی
dropping angle زاویه رهایی بمب
on one's feet <idiom> رهایی ازبیماری یا مشکلات
released منتشر ساختن رهایی
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
disengagement رهایی از قید یا تعهد
bailment رهایی به قید ضمانت
bomb release point نقطه رهایی بمب
releases منتشر ساختن رهایی
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
disencumbrance رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
redeeming از گرو در اوردن رهایی دادن
redeems از گرو در اوردن رهایی دادن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
save رهایی بخشیدن نگاه داشتن
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
sectors تقسیم دیسک به شیار رهایی
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
to p anyone through danger کسی را از خطر رهایی دادن
released ازاد سازی رهایی واگذاری
redeem از گرو در اوردن رهایی دادن
get off رهایی یافتن پیاده شدن از
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
saves رهایی بخشیدن نگاه داشتن
helicopter breakup point نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
release ازاد سازی رهایی واگذاری
redeemed از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharge اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succor کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succour کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stack ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escape رهایی جستن خلاصی جستن
escapes رهایی جستن خلاصی جستن
escaped رهایی جستن خلاصی جستن
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
escaping رهایی جستن خلاصی جستن
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com