Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (13 milliseconds)
English	Persian
conger	مارماهی بزرگ
Search result with all words
electric eel	یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
Other Matches
eel	مارماهی
moray	مارماهی
eels	مارماهی
lamprey	مارماهی
elver	بچه مارماهی
rock sucker	مارماهی دریایی
gymnotus	مارماهی برقی
gunnel	مارماهی ریز
sniggle	مارماهی صد کردن
sniggle	مارماهی گرفتن
grig	مارماهی کوچک زنجره
sandpiper	نوعی مارماهی کوچک
hagfish	مارماهی دهان گرد
eelgrass	علف مارماهی که گیاهی است دریایی
fish pot	سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
extra-	بزرگ
macro	بزرگ
largest	بزرگ
vast	بزرگ
smallest	بزرگ نه
grossed	بزرگ
extra	بزرگ
grave	بزرگ
majestic	بزرگ
grosser	بزرگ
extras	بزرگ
bulky	بزرگ
great	بزرگ
large sized	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
grossest	بزرگ
grosses	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
grossing	بزرگ
adults	بزرگ
bulkier	بزرگ
king size	بزرگ
mightier	بزرگ
mightiest	بزرگ
extensive	بزرگ
mighty	بزرگ
stour	بزرگ
immane	بزرگ
bulkiest	بزرگ
adult	بزرگ
swith	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
dignified	بزرگ
eminent	بزرگ
hugeous	بزرگ
vasty	بزرگ
small	بزرگ نه
spanking	بزرگ
spankings	بزرگ
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
doyennes	زن بزرگ
gravest	بزرگ
long ton	تن بزرگ
massive	بزرگ
smaller	بزرگ نه
headmen	بزرگ
headman	بزرگ
massively	بزرگ
graves	بزرگ
high	بزرگ
highest	بزرگ
propylon	در بزرگ
highs	بزرگ
egregious	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
voluminous	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
paternal grandmother	نه نه بزرگ
biggest	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
majuscular	بزرگ
majuscule	بزرگ
nonus	بزرگ
full bottomed	بزرگ
decuman	بزرگ
larger	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
large	بزرگ
enormous	بزرگ
jumbos	بزرگ
jumbo	بزرگ
swingeing	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
wallopings	بزرگ
gross	بزرگ
walloping	بزرگ
megapod	بزرگ پا
galactic	بی نهایت بزرگ
abbot	راهب بزرگ
lives of great men	مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
major planets	سیارات بزرگ
distend	بزرگ کردن
major epilepsy	صرع بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
major cycle	چرخه بزرگ
abbots	راهب بزرگ
bulk	در حجم بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
master mind	فکر بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
largen	بزرگ شدن
larged sized	اندازه بزرگ
largen	بزرگ کردن
largen vi	بزرگ شدن
mandore	ماندولین بزرگ
large ship	ناو بزرگ
megalocephalia	بزرگ سری
mandola	ماندولین بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
large intestine	روده بزرگ
large detail	جزء بزرگ
largen vi	بزرگ کردن
leading nations	ملتهای بزرگ
large aircraft	هواپیمای بزرگ
main	بزرگ تمام
main frame	کامپیوتر بزرگ
magnifies	بزرگ کردن
dilate	بزرگ کردن
enlarges	بزرگ کردن
enlarged	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
grandmothers	مادر بزرگ
macrocephaly	بزرگ سری
magnified	بزرگ کردن
macrocyte	هاگدان بزرگ
magnify	بزرگ کردن
enlarging	بزرگ کردن
magnifying	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
maximize	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distends	بزرگ کردن
amplifies	بزرگ شدن
magnifier	بزرگ ساز
billow	موج بزرگ اب
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
long boat	کرجی بزرگ
magnifier	بزرگ کننده
amplify	بزرگ شدن
maximized	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
enlarge	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
macrography	بزرگ نگاری
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
amplifying	بزرگ شدن
magnifcation	بزرگ سازی
amplified	بزرگ شدن
store	مغازه بزرگ
magnifications	بزرگ نمایی
mausoleum	ارامگاه بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
grand duke	دوک بزرگ
grand duchess	دوشس بزرگ
grand conanical	بندادی بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ
gor bellied	شکم بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
grand mal	صرع بزرگ
grand mother	مادر بزرگ
great depression	رکود بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com