English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
once bitŠtwice shy مارگزیده از ریسمان سیاه وسفیدمی ترسد
Other Matches
snake bitten مارگزیده
he is very much a of you اوازشمابسیارمی ترسد
inhaul ریسمان ریسمان بادبان کشی
gun shy کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
He is afraid of his own shadow. ازسایه خودش می ترسد . [خیلی ترسو است.]
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
black holes حفره سیاه چاله سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
line ریسمان
lines ریسمان
cord ریسمان
cords ریسمان
chords ریسمان
chord ریسمان
threads ریسمان
inhauler ریسمان
marline spike ریسمان وا کن
string نخ ریسمان
racking ریسمان
rope ریسمان
guy ریسمان
guys ریسمان
thread ریسمان
ropes ریسمان
roped ریسمان
small stuff ریسمان
twine ریسمان چند لا
rope dancer ریسمان باز
warps طناب ریسمان
warp طناب ریسمان
plumb lines ریسمان شاغول
plumb line ریسمان شاغول
parrel حلقه ریسمان
rope dancing ریسمان بازی
twined ریسمان چند لا
twines ریسمان چند لا
twining ریسمان چند لا
chalkline ریسمان خط کشی
ropedancer ریسمان باز
boulter ریسمان چندقلابه
hoisting rope ریسمان بالابر
purse strings ریسمان سر کیسه
halyard ریسمان بادبان
halliard ریسمان بادبان
twists نخ یا ریسمان تابیده
twisting نخ یا ریسمان تابیده
avalanche cord ریسمان بهمن
fishline ریسمان ماهیگیری
twist نخ یا ریسمان تابیده
acrobatism ریسمان بازی
inhauler ریسمان بادبان کش
lazy painter ریسمان تیرک
marlinespike ریسمان واکن
corded ریسمان دار
crane rope ریسمان جرثقیل
warped طناب ریسمان
mason's line ریسمان کار
marlinspike ریسمان واکن
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
He fight with his shadow. <proverb> او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
fish line ریسمان ماهی گیری
torsade یراق یا ریسمان تابیده
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
pull the bell ریسمان زنگ رابکشید
strinker ریسمان بستن ماهی
fishing line ریسمان ماهی گیری
warp ریسمان پیچ و تاب
bowstring ریسمان دار زه کمان
headlines در بالای صفحه ریسمان
chalk-line [ریسمان اشباع شده با گچ]
headline در بالای صفحه ریسمان
warps ریسمان پیچ و تاب
warped ریسمان پیچ و تاب
gimp نوعی ریسمان ماهی گیری
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
auriga ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
leaders قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
leader قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
plumb rule ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
mossy سیاه اب
swamped سیاه اب
jetty سیاه
Negro سیاه
Negroes سیاه
jetties سیاه
swamp سیاه اب
quagmires سیاه اب
quagmire سیاه اب
swamping سیاه اب
marshes سیاه اب
dogwood سیاه ال
bogs سیاه اب
swamps سیاه اب
grimy سیاه
marsh سیاه اب
bog سیاه اب
sooty سیاه
ebon سیاه
night black سیاه
glaucoma اب سیاه
pitch dark سیاه
blacker سیاه
pitchy سیاه
jet-black سیاه سیاه
blacked سیاه
black سیاه
sad coloured سیاه
blacks سیاه
blackest سیاه
black letter حرف سیاه
bitumen macadam ماکادام سیاه
black propaganda تبلیغات سیاه
blach hulled سیاه پوست
black ash خاکستر سیاه
blackbody جسم سیاه
hohlraum جسم سیاه
black anneal سیاه گداختن
blackamoor سیاه زنگی
black wash رنگ سیاه
black shortness ترک سیاه
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
chiaroscurist سیاه قلمکار
black powder باروت سیاه
black liqour شربت سیاه
black light نور سیاه
black level تراز سیاه
black sheet ورق سیاه
ethiope سیاه پوست
black short شکستگی سیاه
black bile صفرای سیاه
boldface حروف سیاه
black body جسم سیاه
black book کتاب سیاه
Congo یکجورچای سیاه
colly سیاه کردن
black diamond الماس سیاه
charbon سیاه زخم
black brittleness شکستگی سیاه
black cap کلاه سیاه
black brittleness ترک سیاه
saracen corn گندم سیاه
french wheat گندم سیاه
blackcock باقرقره سیاه نر
blackcap کاکل سیاه
black lead سرب سیاه
black gang غلام سیاه
black load سرب سیاه
eriochrome black سیاه اریوکروم
dunggeon سیاه چال
doit پول سیاه
black finish پوشش سیاه
black eyed سیاه چشم
darky سیاه زنگی
dark coloured سیاه رنگ
d.'s cow سوسک سیاه
bone black عاج سیاه
crowberry سنگروی سیاه
buck wheat گندم سیاه
black and white سیاه و سفید
water proofed mortar اهک سیاه
wash drawing ابرنگ سیاه
viper's grass سفورجنه سیاه
to wear willow سیاه پوشیدن
to black out سیاه کردن
the black sea دریای سیاه
the black race نژاد سیاه
tamarack سیاه کاج
sycamine توت سیاه
substantia nigra جسم سیاه
sealing coat روکاری سیاه
scoter مرغابی سیاه
schorl کهربای سیاه
sabled سیاه پوش
robed in bleck سیاه پوشیده
robed in bleck سیاه پوش
black eye چشم سیاه
black eyes چشم سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com